[ویکی نور] القرطبی حیاته و آثاره العلمیه و منهجه فی التفسیر. القرطبی؛ حیاته و آثاره العلمیة و منهجه فی التفسیر نوشته مفتاح سنویسی بلعم (معاصر)، کتابی است به زبان عربی و با موضوع علوم قرآنی و شخصیت های اسلامی. نویسنده در این اثر به معرفی ابوعبدالله محمد بن احمد بن ابوبکر بن فرح انصاری خزرجی قرطبی (قرن هفتم)، تأثیر زمانه او بر وی، اساتید، شاگردان و آثار او به ویژه تفسیر قرآنش؛ الجامع لأحکام القرآن و تاثیرات او و تفسیرش بر علمای بعد از خودش می پردازد.
کتاب، دارای مقدمه، تمهید، محتوای مطالب در شش باب و یک خاتمه است. نویسنده در نگارش این کتاب از 130 کتاب و 13 نشریه به زبان عربی استفاده کرده که فهرست هرکدام به صورت جداگانه ذکر شده و برخی از آن ها از این قرار است؛ کتاب هایی مانند النهایة فی غریب الحدیث و الأثر ابن اثیر، تحفة النظار فی غرائب الأمصار و عجائب الأسفار ابن بطوطه، مقدمة فی أصول التفسیر ابن تیمیه، مرآة الزمان فی تاریخ الأعیان ابن جوزی، الدرر الکامنة فی أعیان المائة الثامنة ابن حجر، تاریخ الأندلس فی عهد المرابطین و الموحدین یوسف أشباخ، الإستیعاب فی أسماء الأصحاب ابن عبدالبر و نشریاتی مانند آداب اسکندریة، البلاغ العراقیة، الشهاب، مجمد اللغة العربیة بالقاهرة، الوعی الإسلامی الکویتیة و....
نویسنده در مقدمه از وجود یک فرهنگ اصیل اسلامی و لزوم حفظ آن صحبت می کند و غرضش از نگارش این کتاب را حفظ و ترویج همین امر می داند. او می نویسد: از جمله عواملی که سبب شد من این موضوع (قرطبی و تفسیرش) را برای این امر (ترویج فرهنگ اسلامی) انتخاب کنم، شهرت قرطبی و تفسیرش نزد مباحثه گران و طلاب و دانشجویان اسلامی بود؛ این که قرطبی از ائمه و علمای اندلس بوده که مجبور به فرار و ترک وطن شده؛ ارتباط بین مباحث واقعی و حکم شرعی در روش تفسیری قرطبی؛ وجود مباحث علمی مفید و معارف متعدد در تفسیر او و... است. سنویسی، در این کتاب، ابتدا به شرح حیات سیاسی و علمی اندلس و مصر در زمان قرطبی می پردازد و سپس حیات قرطبی، فرهنگ زمانه، آثار و جهت گیری های علمی وی به ویژه تفسیرش و مصادر آن را بررسی می کند. وی روش قرطبی در تفسیر قرآنی را بررسی می کند و او را به عنوان شخصیتی ناقد معرفی کرده و جایگاه این تفسیر در میان مفسران و اثرش بر مفسران بعد از قرطبی را هم به خوانندگان نشان می دهد. او در بیان فرهنگ و شرایط غرب و شرق اسلامی می نویسد: در غرب اسلامی همه کشورهای مسیحی حالتی خصمانه با مسلمانان داشتند و به جنگ با آنان پرداختند. آنچه در آن زمان در این بخش از جغرافیای اسلام شاهدیم، پراکندگی کلمه و سست عنصری مسلمانان و سقوط پرچم های اسلام یکی پس از دیگری به دست دشمنان اسلام است. ما می بینیم که مردمان مسلمان این مناطق آواره و مجبور به ترک وطن شدند و تنها علت این آوارگی این بود که می گفتند: پروردگار ما الله است، تنها او را می پرستیم و جز دین او آیین دیگری به رسمیت نمی شناسیم. در شرق جغرافیای اسلام در زمانه قرطبی هم شاهد وضعیت اسف باری هستیم زیرا ارتش های خائن علیه آنان راه افتادند و ضربات مهلک پی در پی ای به مسلمانان زدند که موجب تضعیف و آشفتگی و تقسیم ارتش مسلمانان شد اما رحمت الهی شامل آنان شد و مردان راستین به مبارزه سنگینی با آنان دست زدند که به پیروزی مسلمانان انجامید و شهرهای مسلمانان را از سقوط نجات داد. در شرق، مسلمانان از وقوع فاجعه ای مانند آنچه در اندلس رخ داد، جلوگیری کردند. باوجود این جنگ ها و... شخصیت های علمی و فرهنگی زیادی در میان مسلمانان ظهور و بروز کردند که در تفسیر و علوم مرتبط با آن، حدیث و مصطلحاتش، فقه و مذاهبش، عربی و مدارس مختلفش، طب و هندسه و جغرافیا و تاریخ و فلکیات و علوم نباتی و کیمیا و... صاحب نظر بودند. یکی از این شخصیت ها ابوعبدالله محمد بن احمد قرطبی است که سفرهایش به مصر و اسکندریه تأثیر زیادی در شخصیت علمی او داشته زیرا او در این مناطق با بزرگانی از علما دیدار داشته و از آن ها آموخته است. او در اعتقادات، تفسیر، حدیث، فقه، علوم عربی و... استاد است. از جمله اساتید قرطبی، امام احمد بن عمر قرطبی (578-656ق)، شیخ احمد بن محمد قرطبی (562-643ق) و عبدالوهاب بن ظاهر بن رواج (554-648ق) را می توان نام برد. برخی از آثار علمی قرطبی از قرار ذیل هستند؛ الجامع لأحکام القرآن و المبین لما تضمنه من السنة و آی الفرقان، التذکار فی أفضل الأذکار (القرآن الکریم)، التذکرة بأحوال الموتى و أمور الآخرة، قمع الحرص بالزهد و القناعة ورد ذل السؤال بالکسب و الصناعة و... که مفتاح سنویسی بلعم تا هفده مورد از آثار وی را برمی شمارد و توضیح مختصری از هرکدام در این کتاب می دهد. مثلاً درباره «المقتبس فی شرح موطأ مالک بن أنس» می نویسد: با وجود سعی و تلاش من در راستای دستیابی به این کتاب، در هیچ جا اشاره ای به این اثر و روش نویسنده اش در آن ندیدم به جز آنچه خود قرطبی در تفسیرش «الجامع لأحکام القرآن...» به آ ن پرداخته است. ظاهراً این کتاب در فقه اسلامی و بر مذهب مالکی نوشته شده و این امر با نگاه به آنچه قرطبی در آن در تفسیر آیه شریفه 222 بقره: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّى یَطْهُرْن» نوشته، روشن تر می شود. نویسنده در باب سوم، به معرفی تفسیر قرطبی و مصادر آن از کتب تفسیر، قرائات، حدیث، علوم حدیث، فقه، نحو و لغت، کتب عقایدی، تصوف و اخلاق و سیره و تاریخ و تراجم و... می پردازد. از جمله منابع تفسیری تفسیر قرطبی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ابن عطیه غرناطی، جامع البیان فی تأویل القرآن طبری، الکشاف عن حقائق التنزیل زمخشری، النکت من التفسیر محمد بن محمد حسن جوینی شافعی و... است. او سایر منابع تفسیر قرطبی را هم به تفصیل و به شکل مجزا در هر علمی، نام می برد. ادامه مطالب کتاب درباره شرح روش قرطبی در تفسیر است. نویسنده می گوید: قرطبی مباحث تکراری و... را به منابع آن ها ارجاع داده و از ذکر مجدد آن ها خودداری کرده است. شیوه قرطبی در تفسیرش، اعتبار روایات پیامبر(ص) و صحابه و آنچه عقل از روی فهم و اجتهاد از تبعیت از اصول مقرره به آن می رسد، می باشد... شیوه روایت یا تفسیر به مأثور بر تفسیر او سایه انداخته و بر شیوه درایت و تفسیر به رأی غلبه کرده است. معرفی شخصیت ناقد قرطبی و جایگاه تفسیرش و تأثیر وی بر آیندگان بر خودش، پایان بخش مطالب کتاب است. از جمله کسانی که از تفسیر قرطبی در کتاب ها و تفاسیرشان استفاده کرده اند، قطب الدین محمد بن مسعود بن مصلح فارسی شیرازی علامی شافعی (634-710ق) در «فتح المنان فی تفسیر القرآن» که به «تفسیر العلامی» مشهور است، محمد بن عبدالرحمن مصری در تفسیر چهار جلدیش، صالح بن عمر کنانی عسقلانی قاهری (791-848ق)، ابوحفص سراج الدین عمر بن علی بن عادل حنبلی دمشقی (قرن هفتم) صاحب «اللباب فی علوم الکتاب»، ابن قیم جوزی (691-751ق) در «الصواعق المرسلة علی الجهمیة و المعطلة»، عمادالدین ابوالفداء (متوفی 774ق) در «تفسیر القرآن العظیم»، محمد بن علی شوکانی (1173-1250ق) صاحب تفسیر «فتح القدیر الجامع بین فنی الروایه و الدرایة من علم التفسیر» و... هستند.
فهرست مطالب و منابع و مآخذ در انتهای کتاب ذکر شده است. پاورقی ها علاوه بر ذکر ارجاعات، در موارد کمی حاوی مطالب مفیدی در شرح مطالب کتاب است. شیخ سراج الدین عمر بن علی بن ملقن شافعی (متوفی 804ق) این کتاب را خلاصه کرده است.
کتاب، دارای مقدمه، تمهید، محتوای مطالب در شش باب و یک خاتمه است. نویسنده در نگارش این کتاب از 130 کتاب و 13 نشریه به زبان عربی استفاده کرده که فهرست هرکدام به صورت جداگانه ذکر شده و برخی از آن ها از این قرار است؛ کتاب هایی مانند النهایة فی غریب الحدیث و الأثر ابن اثیر، تحفة النظار فی غرائب الأمصار و عجائب الأسفار ابن بطوطه، مقدمة فی أصول التفسیر ابن تیمیه، مرآة الزمان فی تاریخ الأعیان ابن جوزی، الدرر الکامنة فی أعیان المائة الثامنة ابن حجر، تاریخ الأندلس فی عهد المرابطین و الموحدین یوسف أشباخ، الإستیعاب فی أسماء الأصحاب ابن عبدالبر و نشریاتی مانند آداب اسکندریة، البلاغ العراقیة، الشهاب، مجمد اللغة العربیة بالقاهرة، الوعی الإسلامی الکویتیة و....
نویسنده در مقدمه از وجود یک فرهنگ اصیل اسلامی و لزوم حفظ آن صحبت می کند و غرضش از نگارش این کتاب را حفظ و ترویج همین امر می داند. او می نویسد: از جمله عواملی که سبب شد من این موضوع (قرطبی و تفسیرش) را برای این امر (ترویج فرهنگ اسلامی) انتخاب کنم، شهرت قرطبی و تفسیرش نزد مباحثه گران و طلاب و دانشجویان اسلامی بود؛ این که قرطبی از ائمه و علمای اندلس بوده که مجبور به فرار و ترک وطن شده؛ ارتباط بین مباحث واقعی و حکم شرعی در روش تفسیری قرطبی؛ وجود مباحث علمی مفید و معارف متعدد در تفسیر او و... است. سنویسی، در این کتاب، ابتدا به شرح حیات سیاسی و علمی اندلس و مصر در زمان قرطبی می پردازد و سپس حیات قرطبی، فرهنگ زمانه، آثار و جهت گیری های علمی وی به ویژه تفسیرش و مصادر آن را بررسی می کند. وی روش قرطبی در تفسیر قرآنی را بررسی می کند و او را به عنوان شخصیتی ناقد معرفی کرده و جایگاه این تفسیر در میان مفسران و اثرش بر مفسران بعد از قرطبی را هم به خوانندگان نشان می دهد. او در بیان فرهنگ و شرایط غرب و شرق اسلامی می نویسد: در غرب اسلامی همه کشورهای مسیحی حالتی خصمانه با مسلمانان داشتند و به جنگ با آنان پرداختند. آنچه در آن زمان در این بخش از جغرافیای اسلام شاهدیم، پراکندگی کلمه و سست عنصری مسلمانان و سقوط پرچم های اسلام یکی پس از دیگری به دست دشمنان اسلام است. ما می بینیم که مردمان مسلمان این مناطق آواره و مجبور به ترک وطن شدند و تنها علت این آوارگی این بود که می گفتند: پروردگار ما الله است، تنها او را می پرستیم و جز دین او آیین دیگری به رسمیت نمی شناسیم. در شرق جغرافیای اسلام در زمانه قرطبی هم شاهد وضعیت اسف باری هستیم زیرا ارتش های خائن علیه آنان راه افتادند و ضربات مهلک پی در پی ای به مسلمانان زدند که موجب تضعیف و آشفتگی و تقسیم ارتش مسلمانان شد اما رحمت الهی شامل آنان شد و مردان راستین به مبارزه سنگینی با آنان دست زدند که به پیروزی مسلمانان انجامید و شهرهای مسلمانان را از سقوط نجات داد. در شرق، مسلمانان از وقوع فاجعه ای مانند آنچه در اندلس رخ داد، جلوگیری کردند. باوجود این جنگ ها و... شخصیت های علمی و فرهنگی زیادی در میان مسلمانان ظهور و بروز کردند که در تفسیر و علوم مرتبط با آن، حدیث و مصطلحاتش، فقه و مذاهبش، عربی و مدارس مختلفش، طب و هندسه و جغرافیا و تاریخ و فلکیات و علوم نباتی و کیمیا و... صاحب نظر بودند. یکی از این شخصیت ها ابوعبدالله محمد بن احمد قرطبی است که سفرهایش به مصر و اسکندریه تأثیر زیادی در شخصیت علمی او داشته زیرا او در این مناطق با بزرگانی از علما دیدار داشته و از آن ها آموخته است. او در اعتقادات، تفسیر، حدیث، فقه، علوم عربی و... استاد است. از جمله اساتید قرطبی، امام احمد بن عمر قرطبی (578-656ق)، شیخ احمد بن محمد قرطبی (562-643ق) و عبدالوهاب بن ظاهر بن رواج (554-648ق) را می توان نام برد. برخی از آثار علمی قرطبی از قرار ذیل هستند؛ الجامع لأحکام القرآن و المبین لما تضمنه من السنة و آی الفرقان، التذکار فی أفضل الأذکار (القرآن الکریم)، التذکرة بأحوال الموتى و أمور الآخرة، قمع الحرص بالزهد و القناعة ورد ذل السؤال بالکسب و الصناعة و... که مفتاح سنویسی بلعم تا هفده مورد از آثار وی را برمی شمارد و توضیح مختصری از هرکدام در این کتاب می دهد. مثلاً درباره «المقتبس فی شرح موطأ مالک بن أنس» می نویسد: با وجود سعی و تلاش من در راستای دستیابی به این کتاب، در هیچ جا اشاره ای به این اثر و روش نویسنده اش در آن ندیدم به جز آنچه خود قرطبی در تفسیرش «الجامع لأحکام القرآن...» به آ ن پرداخته است. ظاهراً این کتاب در فقه اسلامی و بر مذهب مالکی نوشته شده و این امر با نگاه به آنچه قرطبی در آن در تفسیر آیه شریفه 222 بقره: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّى یَطْهُرْن» نوشته، روشن تر می شود. نویسنده در باب سوم، به معرفی تفسیر قرطبی و مصادر آن از کتب تفسیر، قرائات، حدیث، علوم حدیث، فقه، نحو و لغت، کتب عقایدی، تصوف و اخلاق و سیره و تاریخ و تراجم و... می پردازد. از جمله منابع تفسیری تفسیر قرطبی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ابن عطیه غرناطی، جامع البیان فی تأویل القرآن طبری، الکشاف عن حقائق التنزیل زمخشری، النکت من التفسیر محمد بن محمد حسن جوینی شافعی و... است. او سایر منابع تفسیر قرطبی را هم به تفصیل و به شکل مجزا در هر علمی، نام می برد. ادامه مطالب کتاب درباره شرح روش قرطبی در تفسیر است. نویسنده می گوید: قرطبی مباحث تکراری و... را به منابع آن ها ارجاع داده و از ذکر مجدد آن ها خودداری کرده است. شیوه قرطبی در تفسیرش، اعتبار روایات پیامبر(ص) و صحابه و آنچه عقل از روی فهم و اجتهاد از تبعیت از اصول مقرره به آن می رسد، می باشد... شیوه روایت یا تفسیر به مأثور بر تفسیر او سایه انداخته و بر شیوه درایت و تفسیر به رأی غلبه کرده است. معرفی شخصیت ناقد قرطبی و جایگاه تفسیرش و تأثیر وی بر آیندگان بر خودش، پایان بخش مطالب کتاب است. از جمله کسانی که از تفسیر قرطبی در کتاب ها و تفاسیرشان استفاده کرده اند، قطب الدین محمد بن مسعود بن مصلح فارسی شیرازی علامی شافعی (634-710ق) در «فتح المنان فی تفسیر القرآن» که به «تفسیر العلامی» مشهور است، محمد بن عبدالرحمن مصری در تفسیر چهار جلدیش، صالح بن عمر کنانی عسقلانی قاهری (791-848ق)، ابوحفص سراج الدین عمر بن علی بن عادل حنبلی دمشقی (قرن هفتم) صاحب «اللباب فی علوم الکتاب»، ابن قیم جوزی (691-751ق) در «الصواعق المرسلة علی الجهمیة و المعطلة»، عمادالدین ابوالفداء (متوفی 774ق) در «تفسیر القرآن العظیم»، محمد بن علی شوکانی (1173-1250ق) صاحب تفسیر «فتح القدیر الجامع بین فنی الروایه و الدرایة من علم التفسیر» و... هستند.
فهرست مطالب و منابع و مآخذ در انتهای کتاب ذکر شده است. پاورقی ها علاوه بر ذکر ارجاعات، در موارد کمی حاوی مطالب مفیدی در شرح مطالب کتاب است. شیخ سراج الدین عمر بن علی بن ملقن شافعی (متوفی 804ق) این کتاب را خلاصه کرده است.