القا

/~elqA/

مترادف القا: آموختن، تلقین

معنی انگلیسی:
inductance, suggestion, infusion, induction, throwing, inspiration, instillation

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱ - یاد دادن آموختن فرازبان دادن.۲ - افکندن در افکندن . یا القائ بنفس. تلقین بخود . یا القائ شبهه . کسی را باشتباه افکندن .

فرهنگ عمید

مطلبی را به فکر یا ذهن کسی افکندن.
* القای شبهه: کسی را به اشتباه انداختن.

فرهنگستان زبان و ادب

{induction} [روان شناسی، فیزیک] [روان شناسی] پدیده ای که در آن تقویت برخی اَشکالِ رفتار افزایش احتمال وقوع آنها و نیز صورت های مشابه دیگری را که تقویت نشده اند سبب می شود شود متـ . تعمیم پاسخ response generalization [فیزیک] ایجاد ولتاژ، جریان، میدان الکتریکی ...

دانشنامه آزاد فارسی

اِلْقا (induction)
در علم زایمان، مداخلۀ ارادی برای شروع زایمان، پیش از شروع طبیعی آن. زایمان پس از آن معمولاً خود به خود پیش می رود. القا شامل پارگی پرده های جنینی (مشیمه بُری) و استفاده از هورمون اکسی توسین برای تحریک انقباض های رحم است. در زیست شناسی، القا برای توصیف فرآیند های گوناگونی به کار می رود، از آن جمله اند تولید آنزیم در پاسخ به مادۀ شیمیایی خاصی در یاخته و تمایز یاخته های رویان در پاسخ به حضور بافت های مجاور. در علم زایمان، اگر انتظار برای وقوع زایمان عادی برای مادر یا نوزاد خطرناک تشخیص داده شود، القا بنابه ضرورت پزشکی توصیه می شود.

القا (فیزیک). اِلقا (فیزیک)(induction)
در فیزیک، نوعی تغییر خواص فیزیکی جسم، به سبب تأثیر یک میدان نیرو.

پیشنهاد کاربران

دوست گرامی آقای Behnam Rezaei
ریشه واژه القا سه حرف ل ق ی است و در باب افعال است و با واژه های ملاقات، تلاقی، متلاقی، تلقی، التقا هم خانواده های این واژه هستند که به ترتیب به باب مفاعله، تفاعل، تفعل و افتعال رفته اند.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه های عربی که حرف پایانی ریشه آنها یکی از سه حرف ا و ی است را ناقص می گویند که وقتی به باب های گوناگون می روند، به منظور آسانی در تلفظ اندکی شکل آنها تغییر می کند.
مانند ن ف ی که در باب مفاعله می شود منافات ( همچون ملاقات )
ر ض ی که در باب افعال می شود ارضا ( همچون القا )
و . . .
لطفا بدون تعصب زبانی با دانش کافی و به صورت علمی در مورد واژه ها داوری کنیم.
پیروز باشید.

۱. القا واژه ای عربی از ریشه لقا به معنی رسیدن، ادراک و یا دیدار کردن است . همچنین لقا در ادب فارسی به معنی چهره هم به کار رفته است.
۲. القا مصدر باب اِفعال ریشه "ل ق همزه" است. و در مجموع به معنی افکندن، انداختن است، ( اگر لقا در ریشه به معنی ادراک یافتن باشد القا که بر وزن افعال است را میتوان ادراک دادن در نظر گرفت ) .
...
[مشاهده متن کامل]

۳. هم خانواده های این ریشه و این واژه در زبان عربی: لقاءة. لَِقایة. لِقی. لُقی. لِقیان یا لُقیان. لقیة. لُقیانة یا لِقیانة. لُقی . لُقی ً. لقاة
۴. این ریشه و این مصدر و هم خانواده هایش در عربی روزانه کاربرد دارند، برای ما هم واژه لقاءالله از این ریشه به معنی ادراک و دیدار و رسیدن به خداوند هم آشناست.
۵. در قرآن هم بارها فعل های برگرفته از باب افعال لقا ( القا ) به کار رفته
برای نمونه
سوره اعراف آیه ۱۰۷: فَاَلْقی عَصاهُ فَاِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ
عصاى خود را افکند؛ ناگهان اژدهاى آشکارى شد.
سوره یوسف آیه ۹۶: فَلَمَّا اَنْ جاءَ الْبَشِیرُ اَلْقاهُ عَلی وَجْهِهِ
امّا هنگامى که بشارت دهنده آمد، آن پیراهن را بر صورت او افکند.
سوره مائده آیه ۶۴: وَ اَلْقَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ
و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنی افکندیم.
پاسخ به بهنام رضایی
با زبان شناسی زرد و پانترکیستی و دروغ بستن به زبان های عربی و فارسی و دیگر زبان ها اصالت واژگانی این زبان های زیر پرسش نمی رود فقط چهره شمارا زشت و مضحک میکند.
نوشتید هیچ عربی اینهارا نمیداند در حالی که فقط در لینک زیر ۲۴ مورد مثال از قرآن برای مصدرها و افعال ثلاثی مجرد و مزید این ریشه آورده .

منابع• https://fa.wikifeqh.ir/لِقاء_(مفردات‌قرآن)
بگمانم خوب باشد که از {افکندن} در کنار یک پیشوند، بکار گرفته شود.
برای نمونه {درافکندن}.
القا یا تلقین:فرو کردن اطلاعات به درون ذهن
تلقین یا القا:فرو کردن اطلاعات به ذهن
القاء، پیشنهاد، تزریق، القاء، پرتاب، الهام، القا
نهانفکنی
باری را به کسی یا چیزی به گونه ای ناآشکار افکندن. این بار می تواند اندیشه، نیرو یا مانند آنها باشد.
بیان کردن چیزی به طرف مقابل که مورد مقبولش باشه
دمت گرم فقط اگر کلمه ای جمع داره بنویس
القا انتقال دھندہ چہ مثبت چہ منفی۔۔۔
[شیمی] جا به جا شدن الکترون ها در یک پیوند در پاسخ به الکترونگاتیوی اتم های مجاور
قبولاندن مطلبی به دیگران.
جابه جایی
Induction
اِلْغا: لغو کردن، باطل کردن
اِلْقا: تلقین کردن، آموختن، در ذهن کسی وارد کردن
این کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. الغا با حرف ( غ ) به معنای "لغو کردن، باطل کردن" است: الغای بردگی" الغای مجازات اعدام". "الغای حکومت نظامی" اما القا با حرف ( ق ) به معنای تلقین کردن، آموختن، در ذهن کسی وارد کردن" است و بیشتر در ترکیب "القای شبهه" یعنی" ایجاد شک در ذهن کسی" به کار می رود. اصطلاح اخیر را گاهی به صورت "الغای شبهه" می نویسند که درست بر معنای متضاد آن دلالت می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳۷. )

انداختن، افکندن، نهشتن
تولید نیروی محرکه الکتریکی در یک میدان مغناطیسی متغیرها زمان قرار دارد. تغییر میدان مغناطیسی می تواند در اثر یک جریان متناوب یا حرکت سرعتی رساند و میدان باشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)