الفندن

لغت نامه دهخدا

الفندن. [ اَ ف َ دَ ] ( مص ) صورتی است از الفغدن یا الفخدن بمعنی کسب کردن و اندوختن و گرد آوردن. رجوع به فرهنگ شعوری ج 1 ورق 122 الف و استینگاس و الفاختن و الفختن شود. || اندوخته شدن و جمع شدن. ( فرهنگ ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

= الفنجیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس