الفنجیده

لغت نامه دهخدا

الفنجیده. [ اَ ف َدَ / دِ ] ( ن مف ) نعت مفعولی از الفنجیدن. اندوخته. جمع کرده شده. کسب شده. مدخر. الفخته. الفغده. الفخده. الفنج. رجوع به الفنج و الفنجیدن و الفاختن شود.

فرهنگ عمید

اندوخته، جمع کرده شده.

پیشنهاد کاربران

بپرس