[ویکی نور] الفلسفة الإسلامیة مجموعه مباحث علامه محمدرضا مظفر (متوفی 1383ق) در طول سالهای 1337- 1341ق (1962-1958م) درباره فلسفه اسلامى در دانشکده فقه نجف است. این مباحث توسط شاگردش سید محمدتقى طباطبایى تبریزى بهصورت کتاب حاضر تدوین شده است.
کتاب مشتمل بر دو قسمت فلسفه و کلام اسلامی است که در قسمت اول مباحث مطرح شده در سه سال و در قسمت دوم مباحث سال چهارم ارائه شده است. قسمت اول حاوی 22 درس است که در هر سال تعدادی از دروس مطرح شده است. در قسمت دوم نیز مباحث کلامی در 32 درس تبیین شده است.
استاد مظفر در این اثر، مطالب کلیدى و اساسى فلسفه اسلامى را در دو حوزه الهیات و امور عامه مورد بحث و بررسى قرار دادهاند و الحق که همانند سایر آثار ارزشمند وى از اتقان و دقت چشمگیرى برخوردار است و مىتواند براى دانشپژوهان ثمربخش باشد.
در ابتدای کتاب، کاربرد وجود بهعنوان مقدمه، مطرح شده است. کلمه وجود دو کاربرد دارد:
معناى اول وجود یک معناى انتزاعى و اعتبارى است که مفهوم کلى است و لکن نسبتش به مصادیق خود مانند عرض عام است. این مفهوم بهصورت عرضى بر مصادیق خود حمل مىشود؛ مانند مفهوم شىء که نسبت به جمیع اشیا عرض عام است و این مفهوم، حقیقت وجود نیست، یعنى این مفهوم خود وجود نیست بلکه مفهومى است که براى آن وجود است و هنگامىکه در ذهن تصور مىشود؛ چیزى جز عنوان و آینه براى وجود حقیقى نیست.
نویسنده معتقد است که تعریف وجود به هیچ صورتى صحیح نیست، بلکه محال است، خواه مراد از وجود مفهوم آن باشد یا حقیقت آن. مفهوم وجود از روشنترین چیزهاست و همه اشیا بهواسطه آن شناخته مىشوند؛ زیرا مفهوم وجود یک معناى مرتکز در ذهن و تصور آن بدیهى است و هنگامىکه این معنا را با لفظ دیگرى اظهار مىکنیم، این امر فقط تنبه و یادآورى براى ذهن و مشخص کردن آن از دیگر مرتکزات ذهنى است، نه اینکه آن را با کلماتى مشهورتر و روشنتر تعریف کردهایم؛ بنابراین تعریف وجود چیزى جز تعریف لفظى نیست.
کتاب مشتمل بر دو قسمت فلسفه و کلام اسلامی است که در قسمت اول مباحث مطرح شده در سه سال و در قسمت دوم مباحث سال چهارم ارائه شده است. قسمت اول حاوی 22 درس است که در هر سال تعدادی از دروس مطرح شده است. در قسمت دوم نیز مباحث کلامی در 32 درس تبیین شده است.
استاد مظفر در این اثر، مطالب کلیدى و اساسى فلسفه اسلامى را در دو حوزه الهیات و امور عامه مورد بحث و بررسى قرار دادهاند و الحق که همانند سایر آثار ارزشمند وى از اتقان و دقت چشمگیرى برخوردار است و مىتواند براى دانشپژوهان ثمربخش باشد.
در ابتدای کتاب، کاربرد وجود بهعنوان مقدمه، مطرح شده است. کلمه وجود دو کاربرد دارد:
معناى اول وجود یک معناى انتزاعى و اعتبارى است که مفهوم کلى است و لکن نسبتش به مصادیق خود مانند عرض عام است. این مفهوم بهصورت عرضى بر مصادیق خود حمل مىشود؛ مانند مفهوم شىء که نسبت به جمیع اشیا عرض عام است و این مفهوم، حقیقت وجود نیست، یعنى این مفهوم خود وجود نیست بلکه مفهومى است که براى آن وجود است و هنگامىکه در ذهن تصور مىشود؛ چیزى جز عنوان و آینه براى وجود حقیقى نیست.
نویسنده معتقد است که تعریف وجود به هیچ صورتى صحیح نیست، بلکه محال است، خواه مراد از وجود مفهوم آن باشد یا حقیقت آن. مفهوم وجود از روشنترین چیزهاست و همه اشیا بهواسطه آن شناخته مىشوند؛ زیرا مفهوم وجود یک معناى مرتکز در ذهن و تصور آن بدیهى است و هنگامىکه این معنا را با لفظ دیگرى اظهار مىکنیم، این امر فقط تنبه و یادآورى براى ذهن و مشخص کردن آن از دیگر مرتکزات ذهنى است، نه اینکه آن را با کلماتى مشهورتر و روشنتر تعریف کردهایم؛ بنابراین تعریف وجود چیزى جز تعریف لفظى نیست.
wikinoor: الفلسفة_الإسلامیة