آلفرد تیر ماهان ( به انگلیسی: Alfred Thayer Mahan ) ( زاده ۲۷ سپتامبر ۱۸۴۰ - مرگ ۱ دسامبر۱۹۱۴ ) نظامی و افسر نیروی دریایی ، هیدرو استراتژیست و مربی بود. او نویسندهٔ کتاب اثرگذار و نامدار تأثیر و قدرت دریایی در تاریخ بود. او در این کتاب اثبات می کرد که نیروی دریایی عاملی قاطع برای فرمانروایی بر جهان بوده است. زیر تأثیر او و کتابش کشورهایی چندی به بهسازی نیروی دریایی خود پیش از جنگ جهانی یکم پرداختند. کشتی های چندی به نام او یواس اس ماهان نام گذاری شده اند.
... [مشاهده متن کامل]
در سپتامبر ۱۹۰۲، ماهان اصطلاح «خاورمیانه» را که در مقاله «خلیج فارس و روابط بین الملل» در نشریه نشنال ریویو منتشر شد، رایج کرد.
پدر او دنیس هارت ماهان استاد دانشگاه نظامی وست پوینت بود و مهندسی نظامی و غیرنظامی می آموزاند. آلفرد ماهان از دانشکده آناپولیس دانش آموخته گردید. سپس افسر نیروی دریای گردید ولی تنها زمانی کوتاه در جنگ داخلی آمریکا را در میدان جنگ به سر برد. آنگاه یک دورهٔ پانزده ساله را در برزیل، خاور و اروپا خدمت کرد. پس از آن کتابچه را به نام خلیج و آب های داخل خشکی دربارهٔ تاریخ نیروی دریایی آمریکا در زمان جنگ درونی به سال ۱۸۸۳ نگاشت. پس از چندی دریادار استیون بی لوس از او خواست که در دانشکده جنگ دریایی که به تازگی در نیوپورت راه اندازی شده بود تدریس کند. این وظیفهٔ تازه سبب دگرگونی در آیندهٔ کاری و نامداریش گردید. وی تا آن زمان هنوز درجهٔ سروانی داشت.
پیش از آغاز سخنرانی در دانشگاه بدو یک سال زمان داده شد تا دربارهٔ موضوع سخنرانی پژوهش کند. وی در سپتامبر ۱۸۸۶ در برابر شمار اندکی از افسران سخنرانی هایی کرد که چهار سال پس از آن در کتابی به نام نفوذ و تأثیر قدرت دریایی در تاریخ ۱۶۶۰–۱۷۸۳ نشر یافت. او از روی عمد قدرت یا نیروی دریایی را به جای واژهٔ بحریه به کار برد چون بر این باور بود که اثرش در دل بیشتر است. این کتاب در اصل داستان چگونگی پیشرفت نیروی دریایی انگلستان از میانهٔ سدهٔ هفدهم پس از زایش تا پایان جنگ های ناپلئونی می باشد. ماهان در این کتاب به برپایی و سراشیب نیروی دریایی ملت ها می پردازد. ماهان شرایط دارا بودن نیروی دریایی توانا را برای هر ملتی شش تا می داند: ۱. موقعیت جغرافیایی، ۲. وضع طبیعی، ۳. گستردگی سرزمین، ۴. شمار جمعیت، ۵. ویژگی های مردم، ۶. نوع دولت. او در این کتاب نشان می دهد که چگونه انگلستان بر هماوردانش چیرگی یافت. او قدرت دریایی را چیزی فراتر از نیروی جنگی ناوگانی و دربردارندهٔ پایگاه دریایی و ترابری دریایی و بازرگانی نیرومند نیز می باشد. او نیکبختی ملی را در دارا بودن هردوی نیروی دریایی نیرومند و ناوگان بازرگانی توانا می داند. ماهان بر این باور بود که سرزمینی که ناگزیر به پدافند زمینی نباشد و نیز ناچار به توسعه طلبی زمینی نباشد سود بیشتری از این موقعیت خود خواهد برد. او در کتابش کشورهایی چون انگلستان، فرانسه و هلند را برای نمونه می آورد. او می نویسد که فرانسه از آنجا که از یکسو به دریای مدیترانه و روبه رو بودن با اقیانوس از سویی دیگر آسیب پذیرتر از کشورهای دیگراست و وضع این کشور را با آمریکایی که میان دو اقیانوس اطلس و آرام جای دارد همانند می دانست. از دیرسو انگلستان را از این رو سرور دریاهای آن زمان می دانست که از یکسو بر دریای مانش چیره است و از دیگرسو بر راه های بازرگانی دریای شمال دست دارد. او لنگرگاه های بسیاری را نیاز می دانست. او می نویسد که از آنجا که هلند و انگلستان از باروری زمین ها بی بهره بودند به دریاها روی آوردند ولی چون فرانسویان و آمریکایی ها از زمین بارور بهره مند بودند به دریاها توجهی نداشتند. ماهان گستردهٔ کرانه های آبی یک کشور و نسبت جمعیت آن کشور با درازای کرانه ها را نیز بسیار مهم می دانست. او دربارهٔ فاکتور جمعیت بر این باور بود که نباید تنها به کل جمعیت توجه داشت بلکه می بایست جمعیت دریانورد را در نگرداشت. او گرایش های بازرگانی دوست و دریانوردانهٔ انگلیسی ها را در سنجش با فرانسوی های برزگردوست سبب سالاری آنان بر دریاها می دانست. همچنین انگلیسی ها و هلندی های بازرگانی پرور در سنجش با اسپانیاییان و پرتغالی های جویندهٔ طلا که ریسک بازرگانی را نمی پذیرفتند و همچنین فرانسویان پول جمع کن و ریسک ناپذیر کامران تر بودند. او گرایش به بازرگانی و داد و ستد را یک ویژگی ملی می دانست که پایه ریز نیرومندی دریایی آن ملت می گشت. ماهان همچنین برپایی مستعمره هایی تندرست را یک فاکتور مهم می دانست و یکی از دلیل های کامیابی انگلسیان را در برپایی نیروی دریایی توانمند اُخت شدن این ملت با سرزمین های تازه یشان بود در حالی که برای نمونه اسپانیایی ها بیش از هر چیز در اندیشهٔ تاراج مستعمره هایشان بودند. ماهان گونهٔ دولت بر سر در هر کشور را هم یکی از فاکتورهای مهم در سروری بر دریاها می داند. او دولت های مردمسالار را در این راستا بیشتر می پسندید ولی گوشزد می سازد که یک سامانهٔ خودکامه با نظامی هماهنگ و هشیار می تواند قدرت دریایی بیشتری را پدیدآورد ولی ایراد کار اینجاست که با کنار رفتن آن دولت روند برای پی گرفتن سیاست های دریایی آن دولت بازمی ایستد. او انگلیسی ها را در پی گرفتن سیاست هایشان توانا می داند زیرا بی اعتنا به اینکه کدامین پادشاه یا حزب بر سر کار است به بُرنایی قدرت دریایی خود همواره می کوشیدند. ماهان می گوید که دولت ها باید در دورهٔ صلح مردمان خود را به فعالیت های دریایی بینگیزانند و در دورهٔ جنگ نیروی دریایی در خور با دیگر نیروهایشان و به تناسب ناوگان بازرگانی خود تجهیز نمایند. او داشتن پایگاه های دریایی دوردست با کشتی های جنگی را نیازا می دید و آمریکا را که آن زمان از چنین پایگاه هایی بی بهره بود در این راستا ناتوان می دانست. بدین سان او به واکاوی جنگ های دریایی اروپا میان سال های ۱۶۶۰ تا ۱۷۸۳ ترسایی می پردازد. او تاریخ آن زمان اروپا را کشکمکش برای چیرگی بر دریاها می دانست. او بر این باوراست که یک محاصرهٔ دریایی سراسری بسیار کاراتر از یک لشکرشکست ناپذیر زمینی است. ماهان می گوید که نوشته هایش دربارهٔ نیروی دریایی یک نوآوری نبوده و پیش از او کسانی چون رلی و بیکن چیزهایی در این باره نوشته اند و کسانی چون توسیدید، خشایارشا و تموستکلس به اهمیت این اندیشه ها پی برده بودند.
... [مشاهده متن کامل]
در سپتامبر ۱۹۰۲، ماهان اصطلاح «خاورمیانه» را که در مقاله «خلیج فارس و روابط بین الملل» در نشریه نشنال ریویو منتشر شد، رایج کرد.
پدر او دنیس هارت ماهان استاد دانشگاه نظامی وست پوینت بود و مهندسی نظامی و غیرنظامی می آموزاند. آلفرد ماهان از دانشکده آناپولیس دانش آموخته گردید. سپس افسر نیروی دریای گردید ولی تنها زمانی کوتاه در جنگ داخلی آمریکا را در میدان جنگ به سر برد. آنگاه یک دورهٔ پانزده ساله را در برزیل، خاور و اروپا خدمت کرد. پس از آن کتابچه را به نام خلیج و آب های داخل خشکی دربارهٔ تاریخ نیروی دریایی آمریکا در زمان جنگ درونی به سال ۱۸۸۳ نگاشت. پس از چندی دریادار استیون بی لوس از او خواست که در دانشکده جنگ دریایی که به تازگی در نیوپورت راه اندازی شده بود تدریس کند. این وظیفهٔ تازه سبب دگرگونی در آیندهٔ کاری و نامداریش گردید. وی تا آن زمان هنوز درجهٔ سروانی داشت.
پیش از آغاز سخنرانی در دانشگاه بدو یک سال زمان داده شد تا دربارهٔ موضوع سخنرانی پژوهش کند. وی در سپتامبر ۱۸۸۶ در برابر شمار اندکی از افسران سخنرانی هایی کرد که چهار سال پس از آن در کتابی به نام نفوذ و تأثیر قدرت دریایی در تاریخ ۱۶۶۰–۱۷۸۳ نشر یافت. او از روی عمد قدرت یا نیروی دریایی را به جای واژهٔ بحریه به کار برد چون بر این باور بود که اثرش در دل بیشتر است. این کتاب در اصل داستان چگونگی پیشرفت نیروی دریایی انگلستان از میانهٔ سدهٔ هفدهم پس از زایش تا پایان جنگ های ناپلئونی می باشد. ماهان در این کتاب به برپایی و سراشیب نیروی دریایی ملت ها می پردازد. ماهان شرایط دارا بودن نیروی دریایی توانا را برای هر ملتی شش تا می داند: ۱. موقعیت جغرافیایی، ۲. وضع طبیعی، ۳. گستردگی سرزمین، ۴. شمار جمعیت، ۵. ویژگی های مردم، ۶. نوع دولت. او در این کتاب نشان می دهد که چگونه انگلستان بر هماوردانش چیرگی یافت. او قدرت دریایی را چیزی فراتر از نیروی جنگی ناوگانی و دربردارندهٔ پایگاه دریایی و ترابری دریایی و بازرگانی نیرومند نیز می باشد. او نیکبختی ملی را در دارا بودن هردوی نیروی دریایی نیرومند و ناوگان بازرگانی توانا می داند. ماهان بر این باور بود که سرزمینی که ناگزیر به پدافند زمینی نباشد و نیز ناچار به توسعه طلبی زمینی نباشد سود بیشتری از این موقعیت خود خواهد برد. او در کتابش کشورهایی چون انگلستان، فرانسه و هلند را برای نمونه می آورد. او می نویسد که فرانسه از آنجا که از یکسو به دریای مدیترانه و روبه رو بودن با اقیانوس از سویی دیگر آسیب پذیرتر از کشورهای دیگراست و وضع این کشور را با آمریکایی که میان دو اقیانوس اطلس و آرام جای دارد همانند می دانست. از دیرسو انگلستان را از این رو سرور دریاهای آن زمان می دانست که از یکسو بر دریای مانش چیره است و از دیگرسو بر راه های بازرگانی دریای شمال دست دارد. او لنگرگاه های بسیاری را نیاز می دانست. او می نویسد که از آنجا که هلند و انگلستان از باروری زمین ها بی بهره بودند به دریاها روی آوردند ولی چون فرانسویان و آمریکایی ها از زمین بارور بهره مند بودند به دریاها توجهی نداشتند. ماهان گستردهٔ کرانه های آبی یک کشور و نسبت جمعیت آن کشور با درازای کرانه ها را نیز بسیار مهم می دانست. او دربارهٔ فاکتور جمعیت بر این باور بود که نباید تنها به کل جمعیت توجه داشت بلکه می بایست جمعیت دریانورد را در نگرداشت. او گرایش های بازرگانی دوست و دریانوردانهٔ انگلیسی ها را در سنجش با فرانسوی های برزگردوست سبب سالاری آنان بر دریاها می دانست. همچنین انگلیسی ها و هلندی های بازرگانی پرور در سنجش با اسپانیاییان و پرتغالی های جویندهٔ طلا که ریسک بازرگانی را نمی پذیرفتند و همچنین فرانسویان پول جمع کن و ریسک ناپذیر کامران تر بودند. او گرایش به بازرگانی و داد و ستد را یک ویژگی ملی می دانست که پایه ریز نیرومندی دریایی آن ملت می گشت. ماهان همچنین برپایی مستعمره هایی تندرست را یک فاکتور مهم می دانست و یکی از دلیل های کامیابی انگلسیان را در برپایی نیروی دریایی توانمند اُخت شدن این ملت با سرزمین های تازه یشان بود در حالی که برای نمونه اسپانیایی ها بیش از هر چیز در اندیشهٔ تاراج مستعمره هایشان بودند. ماهان گونهٔ دولت بر سر در هر کشور را هم یکی از فاکتورهای مهم در سروری بر دریاها می داند. او دولت های مردمسالار را در این راستا بیشتر می پسندید ولی گوشزد می سازد که یک سامانهٔ خودکامه با نظامی هماهنگ و هشیار می تواند قدرت دریایی بیشتری را پدیدآورد ولی ایراد کار اینجاست که با کنار رفتن آن دولت روند برای پی گرفتن سیاست های دریایی آن دولت بازمی ایستد. او انگلیسی ها را در پی گرفتن سیاست هایشان توانا می داند زیرا بی اعتنا به اینکه کدامین پادشاه یا حزب بر سر کار است به بُرنایی قدرت دریایی خود همواره می کوشیدند. ماهان می گوید که دولت ها باید در دورهٔ صلح مردمان خود را به فعالیت های دریایی بینگیزانند و در دورهٔ جنگ نیروی دریایی در خور با دیگر نیروهایشان و به تناسب ناوگان بازرگانی خود تجهیز نمایند. او داشتن پایگاه های دریایی دوردست با کشتی های جنگی را نیازا می دید و آمریکا را که آن زمان از چنین پایگاه هایی بی بهره بود در این راستا ناتوان می دانست. بدین سان او به واکاوی جنگ های دریایی اروپا میان سال های ۱۶۶۰ تا ۱۷۸۳ ترسایی می پردازد. او تاریخ آن زمان اروپا را کشکمکش برای چیرگی بر دریاها می دانست. او بر این باوراست که یک محاصرهٔ دریایی سراسری بسیار کاراتر از یک لشکرشکست ناپذیر زمینی است. ماهان می گوید که نوشته هایش دربارهٔ نیروی دریایی یک نوآوری نبوده و پیش از او کسانی چون رلی و بیکن چیزهایی در این باره نوشته اند و کسانی چون توسیدید، خشایارشا و تموستکلس به اهمیت این اندیشه ها پی برده بودند.