الفت کلانوری. [ اُ ف َت ِ ک َ ] ( اِخ ) میرزا غلام محمد برلاس ساکن کلانور از مضافات لاهور. مردی عاشق مزاج بود این دو بیتی ازوست : ببزم من که خموشی بساز آهنگ است زبان عرض تمنا پریدن رنگ است تمول آفت جان میشود توانگر را پی شکست طلسم صدف گهر سنگ است.
( از تذکره روز روشن ص 68 ).
و رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
فرهنگ فارسی
میرزا غلام محمد بر لاس ساکن کلانور از مضافات لاهور .