الفت نهادن

لغت نامه دهخدا

الفت نهادن. [ اُ ف َ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) الفت افکندن. الفت دادن. مونس کردن :
آنقدر کاندر طبیعت عشق را الفت نهاد
حسن را از ربط صد چندان معرا ساختند.
واله هروی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

الفت افکندن . الفت دادن . مونس کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس