مجردان که بگلزار دهر خاموشند
ز جام باده تجرید مست و مدهوشند
براه کعبه مقصود خضر یکدگرند
مجردان که ز گرد فنا نمدپوشند.
بغیر ناله نصیبی ز روزگار ندارم
جهان اگر پر طوطی بود بهار ندارم.
بیاد جلوه ای چون گردباد از بیقراریها
طپیدنهای دل صحرا بصحرا میبرد ما را.
( از تذکره نصرآبادی ص 413 و 414 ).
و رجوع به شمع انجمن ص 68 و الذریعه ج 9 قسمت اول ص 90 و فرهنگ سخنوران شود.