الف گرفتن. [ اِ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) خوگر شدن. انس گرفتن. الفت داشتن. مونس شدن. دوست و همدم گردیدن : موءالفة؛ الف گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) : شیر... با او الفی تمام گرفت. ( کلیله و دمنه ).