الغوث
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
یاری ام کن کمکم کن به دادم برس
این معانی برای الغوث . است
این معانی برای الغوث . است
یاری ام کن . به دادم برس . کم کم کن
کمکم کن. به دادم برس . یاری ام کن
الغوث الغوث از فعل قوسماق و استفراغ کردن است.
کمکم کن
پناه. میبرم. به خدا
به فریادم رس!
کمک و یاری