الغبیتکچی. [ اُ ل ُ ت ِ ] ( مغولی ، اِ مرکب ) رئیس دارالانشاء. رئیس دبیران. منشی باشی. ترکیبی از الغ بمعنی بزرگ و بیتک بمعنی کاغذ و نامه و چی علامت مبالغه ترکی. امروزه در آذربایجان پِتِک بمعنی کاغذپاره نوشته شده گویند : و خواجه فخرالدین بهشتی را که الغ بیتکچی بود.. ( جهانگشای جوینی ). و منصب الغ بیتکچی بملک شرف الدین سمنانی.... تفویض یافت.( تاریخ غازانی چ انگلستان ص 96 ). مولانا رکن الدین صائن قاضی سمنان و سیدقطب الدین شیرازی و خواجه معین الدین غانجی که قاضی القضاة و الغبیتکچی مستوفی ممالک بودند مخالفت وزرا کردند. ( تاریخ گزیده چ لندن ص 594 ).