در این باب سرور بزرگوار جناب اهوازی ضرورات را ضروریات گرفته و ضروریات را مقتضات زمان تعبیر کردند. این سخن به وجهی صحیح است و به وجه دیگری نا صواب. اصطلاح ضروریات در منطق کار. برد دارد در بحث ضروریات سته
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
( ۶ گانه ) و نیز در طب قدیم هم استفاده میشده. اما کلمه الضروراة جمع کلمه ضرورة است و یکی از معانی آن در کتب لغت به معنی بیچارگی و درماندگی است، که منظور واضع سخن همین را اراده کرده است و ضرور و ضروری و این کلمات که همه عز یک ریشه هستند در عربی کاربردهای متفاوت دارند. برخی چنان که عرض کردم در علوم مختلف خصوصاً منطق معنای خاصی میدهد که از آنها در این عبارت هیچ مقصود مفیدی افاده نمی شود و تنها همین است، که شرع هم اجازه داده بر این موارد که اگر انجام محظورات نکند جان و مال و ناموس او در خر بیفتند و کما گفته اند که لیس علی المریض حرج و هلم جرا این هم همان معناست. حالا اگر بخواهیم صرفا مقتضیات زمان را محور اباحه محظورات بدانیم شرع چنین اجازه ای به ما نمیدهد و تنها دایره شرع همان است که عرض کردم عرض و جان و مال و ناموس مسلمان در خطر باشد، مادام که خطر به ای نحو کان وجود داشته باشند ، اباحه محظورات برقرار است و به محض از میان رفتن خطر و اطمینان از امنیت محظورات حکم خود را دارند و دیگر مباح نیستند. ببخشید از اطاله کلام
الضرورات تبیح امحظورات
ضروریات ( مقتضیات زمان ) ممنوعیات را مباح می کند
معنی: احتیاج هر عملی را مجاز میداند.