الص
لغت نامه دهخدا
- اَلَص الاِلیَتَیْن ؛ زنگی ( حبشی ) را گویند بجهت چسبیدگی سرین او. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( ن تف ) دزدتر.
- امثال :
الص من برجان .
الص من شظاظ.
الص من عقعق .
الص من فارة.
الص و اخبث من کندش .
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید