الشهب اللامعه فی السیاسه النافعه

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] الشهب اللامعة فی السیاسة النافعة، کتابی است در آیین مُلکداری، آداب، سنن و سیره پادشاهی که عبدالله بن یوسف بن رضوان مالقی (د784) دبیر و کاتب دربار مرینیان، به درخواست سلطان ابوسالم ابراهیم بن حسن مرینی (حک:760762) با هدف تبیین روش و آداب حکومتداری برای سلطان مرینی نگاشته و در آن به بیان چگونگی اعمال سلطه سیاسی بر پایه عدالت اجتماعی پرداخته است وی در مقدمه کتاب، به فرمان سلطان ابوسالم مرینی مبنی بر تألیف کتابی در آیین ملکداری، آداب، سنن و سیره پادشاهی، چنین اشاره مینماید: «سلطان مرا بر این کار گماشت و من فرصت را مغتنم شمرده، امر وی را اطاعت کردم و از سیره پادشاهان گذشته و خلفای پیشین و سخنان حکما، کتابی گرد آوردم و آن را الشُّهب اللامعة فی السیاسة النافعة نامیدم».
عناوین و مطالب کتاب و بابهای آن نظم و چینش معقولی دارد و به شیوه روایی در 25 فصل تدوین شده است. در فصل اول که از فضیلت خلافت و حکومت و وجوب برپایی آن سخن رفته، مؤلف کوشیده با تکیه بر احادیث و روایات به سلطنت و سلطان مشروعیت دهد و به بیان هر آنچه یک سلطان عادل و مقتدر و مدبر بدانها نیاز دارد، چون مکارم اخلاق، آداب دربار، نحوه رفتار با اطرافیان و مناصب اداری و حکومتی، پرداخته است.
از فصول دیگر کتاب میتوان به اینها اشاره کرد: فصل عدالت و ضرورت اجرای آن (یعنی دغدغه اصلی ابن رضوان برای حکومت؛ زیرا وی عدل را اساس سلطه سیاسی هر حکومت میداند؛ فصل ویژگیهای صاحبان مناصب حکومتی (که بیانگر لزوم توجه سلطان به ایجاد دیوانهای حکومتی و اداری، برای حفظ نظام و برقرای عدل است). او در این فصل در مورد والیان مظالم، حسبه، شرطه، قضا، صاحب برید، عامل زکات، سفیر و سخن گوی سلطان و حکومت نکاتی را یادآور میشود. علاوه بر این باید به فصل ضرورت مشورت و رایزنی سلطان با بزرگان دربار و حکما، فصل وزارت و ویژگیهای وزیر و فصول مربوط به بیان مکارم اخلاق از قبیل جود و بخشش، وفا به عهد، چگونگی رفتار با رعایا و دیگر سجایای اخلاقی سلطان نیز اشاره کرد؛ و آخرین فصل کتاب به بیان کلیاتی درباره سیاست اختصاص یافته، و نیز مشتمل بر وصایا و نصایح خلفا و سلاطین گذشته است.
بخش عمده کتاب الشُّهب اللامعة فی السیاسة النافعة را روایات و نقلهای تاریخی از سیره خلفا و سلاطین گذشته تشکیل داده و نویسنده با استفاده از آنها به شرح آرای دیگر اندیشه ورزان سیاسی پرداخته تا بدین وسیله سلطان را به اجرای عدالت ترغیب کند. از این رو با توجه به شیوه گزینش روایات تواریخ و تراجم توسط ابن رضوان، میتوان به آراء و اندیشه های او پیبرد. بررسیهای این پژوهش نشان میدهد که وی در پی ارائه نظریه های جدید از آیین حکومتداری نبوده و دارای اندیشه سیاسی تأسیسی و نظام مندی هم نیست؛ بلکه تنها در صدد است تا سیمایی آرمانی از سلطان در پرتو اندرزنامه ها و منابع فقهی- دیوانی ترسیم کند. از اینرو اثر او به صورت کتابی در باب سیاست شرعی درآمده که در آن به پند و اندرز سلطان در قالب روایات سیاسی- اخلاقی پرداخته است.
مجتبی دوستی و یونیس فرهمند، تاریخ و تمدن اسلامی، سال نهم، شماره هجدهم، پاییز و زمستان 1392، ص91 الی 107 به آدرس اینترنتی:
http://jhcin.srbiau.ac.ir/article_3225_673.html

پیشنهاد کاربران