السماوات
دانشنامه اسلامی
پیشنهاد کاربران
کدامیک از فرمولبندی های کلمه ای زیر میتوانند با یقین و اطمینان یعنی بدون شک و تردید حقیقت داشته باشند:
الف - السماوات سبع و الارض و ما بینهُما
ب - السماوات و الارضین سبع و ما بینهُما
آیا هفت آسمان بطور همزمان و در لحظه حال بصورت طبقه بر طبقه یا محیط و محاط بر روی همدیگر و یک کره زمین در مرکز مشترک آنها موجود میباشند مانند تصویر هندسی منظومه خورشیدی ارائه شده توسط ارسطو و بطلمیوس و یا آسمان ها و زمین های هفتگانه ؟
... [مشاهده متن کامل]
در پاسخ به این سوال، خود من معتقدم که در لحظه جاودانه حال فقط یک آسمان و یک زمین ( منظور کره زمین خودمان در این منظومه شمسی ) و هرآنچه که بین آنهاست بطور طبیعی، واقعی و تجربی به ظهور و پیدایش رسیده و خواهد رسید و شش آسمان و شش زمین دیگر و هرآنچه که بین آنهاست، بصورت شش امکان بالقوه کلی در درون یا باطن خود بهمراه دارد. این شش آسمان و شش زمین باطنی و موجودات زنده و غیر زنده درون آنها تا پایان این دنیا به ظهور و پیدایش نخواهند رسید بلکه در طول همین دنیا و پشت سر همدیگر و از خمیر مایه ساختاری همین دنیا و آنهم فقط از یک راه و به یک روش، یعنی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اسای قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن و نه از راه و نه به روش دیگری. این احتمال شاید قریب به یقین باشد که در آفرینش اولیه ( سرمدی، مبدئی یا ازلی ) در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار فقط یک آسمان و یک کره بزرگ ارض یا زمین در مرکز آن آفریده شده باشند. اما کلیه ی موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی که روی آن کره بزرگ یکبار برای جاودانگی آفریده شده اند، نمیتوانند در طول این سفر دایره وار روی یک کره زمین کوچک و زیر سقف یک آسمان در طول هم و پشت سرهمدیگر به ظهور و پیدایش برسند بلکه بطور متوالی در هفت عالم یا دنیا زیر سقف هفت آسمان و روی هفت کره زمین و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در بالاترین حالت نشئگی تا رسیدن و یا بازگشتن به همان نظام احسن و اشرف آفرینش اولیه زیر سقف یک آسمان و روی یک کره بزرگ زمینی در مرکز آن. در حال حاضر در درون آن شش دنیای امکانی که در باطن این دنیای پدیدار شده ( یا به قول فلاسفه: فنومنی ) موجود می باشند، هیچ موجود مجردی وجود ندارد غیر از نفوس مجرد یا من های افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) آفریده شده در مبدء که در نفس مجرد یا من واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی در طی حالت برزخ در خواب سنگین، ژرف و شیرین به سر می برند و بموازات آن به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل بیکران و بینهایت وی از مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین برخورداند و هرکدام تا لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد در دنیای خاص و ویژه خویش.
عوالم یا دنیا های هفتگانه به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه که بین آنهاست، در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) در ظهورات یا پیدایشات متوالی خود همیشه پنج تا روحی روانی خواهند بود با بذر قابل رشد مادی و دو تا مادی روانی با بذر قابل رشد روحی. ما انسان ها بهمراه بقیه موجودات زنده و غیر زنده در طول این سفر و تا پایان آن، همیشه به این دنیای مادی روانی با بذر قابل رشد روحی تعلق خواهیم داشت و نه به شش دنیای دیگر. اما همیشه پس از لحظه مرگ تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل، عشق و زندگی رویائی - برزخی خود را در کنار نُه عضو دیگر خانواده های خودی مشاهده و تجربه خواهیم نمود. یک نکته بسیار مهم در این زمینه اینست که هفت برزخ بطور همزمان و ادغام در هم بصورت یک عالم بزرگ غیبی وجود دارند. این دنیای بزرگ غیبی در طول این سفر همیشه حائل بین دو نظام احسن و اشرف آفرینش متوالی با کمیت و کیفیت بهشت برین می باشد، اما هرکدام از برزخ های هفتگانه در طول این سفر و تا پایان آن همیشه حائل بین لحظه مرگ و لحظه تولد دوباره در دنیاهای خاص و ویژه خویش خواهند بود. لذا در مورد تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل 《دنیا - برزخ - آخرت 》 بطور جدی باید تجدید نظر صورت گیرد. ضمنن در پایان این سفر مقطعی یعنی در معاد، محتوای همان نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی پس از وقوع آخرین مهبانگ بطور خلق الساعه و معجزه آسا در یک لحظه بسیار کوتاه زمانی از نو آفریده خواهد شد و لذا هیچگونه نیازی به رستاخیز یا برانگیخته شدن موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی از قبور نخواهد بود. میتوان با یقین و اطمینان هم باور داشت و هم دانست که توان و نیرو و دانش و حکمت و هنر و صنعت و کار و کلام خدای حقیقی و واقعی یعنی خدای علمی یا خدا از دیدگاه علمی بسیار عظیم تر یا بزرگتر است که از قدرت و علم و حکمت و. . . . خدای کلمه ای آئینی و دینی و فلسفی و عرفانی که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد. یک نکته بسیار مهم دیگر در ارتباط با پدیده ترسناک مرگ اینست که پس از مرگ کالبد، جسم، تن و یا بدن تثلیثی مادی روانی روحی در بستر امن و ساکن و پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان ، هیچ تله یا دام مخوف و هولناکی در انتظار هیچ فرد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در کمین ننشسته است از قبیل شئول دین یهود و آتش روبنده یا جاروب کننده جهنمی دین مسیحیت و گودال های جهنمی در عالم میانی تحت عنوان برزخ دین اسلام. از دیدگاه فردی من، دو داستان مبدئی و بنیادی ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام ) یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوا دو افسانه خیالی اوهامی بیش نبوده و نمی باشند، به این معنا که محتوای آن دو داستان از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی و از آسمان نازل نشده و در قالب وحی به گوش سر و دل سرایندگان ( اول موسا و سپس محمّد ) ابلاغ نگردیده، طنین نیفکنده، نجوا نشده است. موئمن و کافر، دیندار و خدا باور از یکطرف و بیدین و خدا ناباور از طرف دیگر ، در پیشگاه بیکران و بینهایت خدای حقیقی و واقعی ( که هیچ موجود و هیچ چیزی در خارج یا بیرون از آن نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد ) بطور مطلق هم ارز و هم ارزش می باشند بسان نقاط بی بعُد هندسی.
این گیتی یا کیهان و یا این جهان چه باشد با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های بیشمار/ جز قطره ی ناچیزی جاودانه گرفتار در بند و کمند زلف و عشق یار یا در بطن وجود و ماهیت و ذات مطلق و بی کران و بی نهایت پروردگار یا آفریدگار/؟. . .
الف - السماوات سبع و الارض و ما بینهُما
ب - السماوات و الارضین سبع و ما بینهُما
آیا هفت آسمان بطور همزمان و در لحظه حال بصورت طبقه بر طبقه یا محیط و محاط بر روی همدیگر و یک کره زمین در مرکز مشترک آنها موجود میباشند مانند تصویر هندسی منظومه خورشیدی ارائه شده توسط ارسطو و بطلمیوس و یا آسمان ها و زمین های هفتگانه ؟
... [مشاهده متن کامل]
در پاسخ به این سوال، خود من معتقدم که در لحظه جاودانه حال فقط یک آسمان و یک زمین ( منظور کره زمین خودمان در این منظومه شمسی ) و هرآنچه که بین آنهاست بطور طبیعی، واقعی و تجربی به ظهور و پیدایش رسیده و خواهد رسید و شش آسمان و شش زمین دیگر و هرآنچه که بین آنهاست، بصورت شش امکان بالقوه کلی در درون یا باطن خود بهمراه دارد. این شش آسمان و شش زمین باطنی و موجودات زنده و غیر زنده درون آنها تا پایان این دنیا به ظهور و پیدایش نخواهند رسید بلکه در طول همین دنیا و پشت سر همدیگر و از خمیر مایه ساختاری همین دنیا و آنهم فقط از یک راه و به یک روش، یعنی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اسای قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن و نه از راه و نه به روش دیگری. این احتمال شاید قریب به یقین باشد که در آفرینش اولیه ( سرمدی، مبدئی یا ازلی ) در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار فقط یک آسمان و یک کره بزرگ ارض یا زمین در مرکز آن آفریده شده باشند. اما کلیه ی موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی که روی آن کره بزرگ یکبار برای جاودانگی آفریده شده اند، نمیتوانند در طول این سفر دایره وار روی یک کره زمین کوچک و زیر سقف یک آسمان در طول هم و پشت سرهمدیگر به ظهور و پیدایش برسند بلکه بطور متوالی در هفت عالم یا دنیا زیر سقف هفت آسمان و روی هفت کره زمین و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در بالاترین حالت نشئگی تا رسیدن و یا بازگشتن به همان نظام احسن و اشرف آفرینش اولیه زیر سقف یک آسمان و روی یک کره بزرگ زمینی در مرکز آن. در حال حاضر در درون آن شش دنیای امکانی که در باطن این دنیای پدیدار شده ( یا به قول فلاسفه: فنومنی ) موجود می باشند، هیچ موجود مجردی وجود ندارد غیر از نفوس مجرد یا من های افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) آفریده شده در مبدء که در نفس مجرد یا من واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی در طی حالت برزخ در خواب سنگین، ژرف و شیرین به سر می برند و بموازات آن به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل بیکران و بینهایت وی از مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین برخورداند و هرکدام تا لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد در دنیای خاص و ویژه خویش.
عوالم یا دنیا های هفتگانه به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه که بین آنهاست، در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) در ظهورات یا پیدایشات متوالی خود همیشه پنج تا روحی روانی خواهند بود با بذر قابل رشد مادی و دو تا مادی روانی با بذر قابل رشد روحی. ما انسان ها بهمراه بقیه موجودات زنده و غیر زنده در طول این سفر و تا پایان آن، همیشه به این دنیای مادی روانی با بذر قابل رشد روحی تعلق خواهیم داشت و نه به شش دنیای دیگر. اما همیشه پس از لحظه مرگ تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل، عشق و زندگی رویائی - برزخی خود را در کنار نُه عضو دیگر خانواده های خودی مشاهده و تجربه خواهیم نمود. یک نکته بسیار مهم در این زمینه اینست که هفت برزخ بطور همزمان و ادغام در هم بصورت یک عالم بزرگ غیبی وجود دارند. این دنیای بزرگ غیبی در طول این سفر همیشه حائل بین دو نظام احسن و اشرف آفرینش متوالی با کمیت و کیفیت بهشت برین می باشد، اما هرکدام از برزخ های هفتگانه در طول این سفر و تا پایان آن همیشه حائل بین لحظه مرگ و لحظه تولد دوباره در دنیاهای خاص و ویژه خویش خواهند بود. لذا در مورد تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل 《دنیا - برزخ - آخرت 》 بطور جدی باید تجدید نظر صورت گیرد. ضمنن در پایان این سفر مقطعی یعنی در معاد، محتوای همان نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی پس از وقوع آخرین مهبانگ بطور خلق الساعه و معجزه آسا در یک لحظه بسیار کوتاه زمانی از نو آفریده خواهد شد و لذا هیچگونه نیازی به رستاخیز یا برانگیخته شدن موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی از قبور نخواهد بود. میتوان با یقین و اطمینان هم باور داشت و هم دانست که توان و نیرو و دانش و حکمت و هنر و صنعت و کار و کلام خدای حقیقی و واقعی یعنی خدای علمی یا خدا از دیدگاه علمی بسیار عظیم تر یا بزرگتر است که از قدرت و علم و حکمت و. . . . خدای کلمه ای آئینی و دینی و فلسفی و عرفانی که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد. یک نکته بسیار مهم دیگر در ارتباط با پدیده ترسناک مرگ اینست که پس از مرگ کالبد، جسم، تن و یا بدن تثلیثی مادی روانی روحی در بستر امن و ساکن و پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان ، هیچ تله یا دام مخوف و هولناکی در انتظار هیچ فرد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در کمین ننشسته است از قبیل شئول دین یهود و آتش روبنده یا جاروب کننده جهنمی دین مسیحیت و گودال های جهنمی در عالم میانی تحت عنوان برزخ دین اسلام. از دیدگاه فردی من، دو داستان مبدئی و بنیادی ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام ) یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوا دو افسانه خیالی اوهامی بیش نبوده و نمی باشند، به این معنا که محتوای آن دو داستان از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی و از آسمان نازل نشده و در قالب وحی به گوش سر و دل سرایندگان ( اول موسا و سپس محمّد ) ابلاغ نگردیده، طنین نیفکنده، نجوا نشده است. موئمن و کافر، دیندار و خدا باور از یکطرف و بیدین و خدا ناباور از طرف دیگر ، در پیشگاه بیکران و بینهایت خدای حقیقی و واقعی ( که هیچ موجود و هیچ چیزی در خارج یا بیرون از آن نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد ) بطور مطلق هم ارز و هم ارزش می باشند بسان نقاط بی بعُد هندسی.
این گیتی یا کیهان و یا این جهان چه باشد با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های بیشمار/ جز قطره ی ناچیزی جاودانه گرفتار در بند و کمند زلف و عشق یار یا در بطن وجود و ماهیت و ذات مطلق و بی کران و بی نهایت پروردگار یا آفریدگار/؟. . .
آسمان ها
اسمان ها