[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
سجن (۱۲ بار)
زندان. ، . سجن (به فتح س) مصدر است به معنی منع از تصرف و زندانی کردن. گوئی معنای اصلی آن منع است و زندان را بدان سبب سجن گفتهاند در اقرب آمده «واللّه ما اسجن عنه لسانی الا اذا کسانی» به خدا زبانم را از او منع نمیکنم تا لباسم بپوشاند.
سجن (۱۲ بار)
زندان. ، . سجن (به فتح س) مصدر است به معنی منع از تصرف و زندانی کردن. گوئی معنای اصلی آن منع است و زندان را بدان سبب سجن گفتهاند در اقرب آمده «واللّه ما اسجن عنه لسانی الا اذا کسانی» به خدا زبانم را از او منع نمیکنم تا لباسم بپوشاند.
wikialkb: السّجْن