الرساله الثانیه لابی دلف رحاله القرن العاشر

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] الرسالة الثانیة لأبی دلف، تألیف ابودلف جهانگرد و شاعر مشهور قرن چهارم هجری است. با توجه به ذکر حوادث مربوط به شهرزور از سال 341ق، گمان می رود تاریخ نگارش رساله، در همان سال و یا اندکی پس از آن باشد. وی هدف خود را از نگارش این رساله چنین بیان می کند که: «نوشته اش آموزنده و مفید باشد تا بزرگان از آن برخوردار گردند و برای صاحبان عزت و شوکت وسیله آموزش شود و دیدگان کسانی را که از سیاحت روی زمین باز مانده اند، روشن سازد».
کتاب با مقدمه مفیدی و جامعی از محقق کتاب آغاز شده است. پس از آن متن کتاب در بالا و حواشی محقق در ذیل صفحات ذکر شده است. مطالب رساله بدون هیچ گونه تبویب و ریزعنوانی به صورت سلسله وار بیان شده است.
در ابتدای این بحث لازم است، مطالبی درباره اولین رساله ابودلف ذکر شود. رساله نخست با سفر او به بخارا و از آن جا به چین آغاز می شود. چنین می نماید که در حدود 331ق942/م فرستادگانی از سوی «قالین بن الشخیر» پادشاه چین برای وصلت میان دو خاندان شاهی به بخارا آمده بودند. ابودلف به هنگام بازگشت هیأت از بخارا آنان را همراهی کرد. گروهی از محققان نسبت به صحت سفر ابودلف مندرج در رساله نخست نظر منفی ابراز داشته اند؛ اما دلیلی وجود ندارد که بتوان رساله اول را تمام کمال خیال پردازانه نامید. بعضی مطالب او درباره فرمانروای سیستان مورد تأیید است. چه بسا بسیاری از مسموعات بدون رعایت صحت و سقم آنها به مطالب مورد نظر مؤلف افزوده شده باشد.
رساله حاضر که مشتمل بر مشاهدات نویسنده از سرزمین های مختلف است، باید ادامه و دنباله رساله نخست باشد. در رساله نخست شرح سفر به آسیای مرکزی، تبت، چین، هندوستان و سیستان آمده است. این رساله نیز شرح سفری است که از شیز در آذربایجان آغاز شده است. متعاقب آن ابودلف راه شمال را در پیش گرفته و روانه باکو در شیروان و سپس تفلیس شده و از آن جا دوباره به آذربایجان و نواحی اردبیل و شهرزور روی آورده و سپس از طریق کرمانشاهان راه همدان، ری، طبرستان، قومس، نیشابور، طوس و هرات را در پیش گرفته و پس از آن به شرح اصفهان و شهرهای خوزستان پرداخته است.
رساله دوم، بدین جا خاتمه می پذیرد و گمان نمی رود در این قسمت بندی ها خط سیر مؤلف به صورتی منظم و پیگیر ارائه شده باشد. از شرح بعضی نواحی چنین برمی آید که ابودلف شخصاً آنها را ندیده باشد. به نظر می رسد که او دیلم و خوارزم را به درستی نمی شناخته، چرا که به صورتی مشروح تصویری از آن سرزمین ها ارائه ننموده و تنها به ذکر مطالب کلی و مختصر بسنده کرده است و این نحوه بیان مطلب متفاوت با شرح نقاطی است که مؤلف بدان جاها سفر کرده و آنها را نیک می شناخته است.

پیشنهاد کاربران