[ویکی نور] الرد علی الجهمیة اثر ابوسعید دارمی، کتابی است به زبان عربی در ردّ فرقه جهمیه.
کتاب حاضر مشتمل بر مقدمه چاپ دوم و نخست این کتاب به قلم محقق اثر؛ بدر بن عبدالله البدر، شرح حال مصنف، مقدمه مصنف و شانزده باب می باشد.
کتاب یاد شده از کهن ترین منابع ردّ جهمیّه است. مؤلّف با اشاره به گفته ابن مبارک که «نقل کلمات یهود و نصارا سزاوارتر از نقل گفتار جهمیّه است»؛ از یادکرد عقاید آنان سر باز زده و تنها به گزارش اعتقاد آنان به «تعطیل» بسنده کرده است.
مؤلّف پس از این به اثبات صفات خداوند پرداخته و با عرضه روایاتی- به اجمال- اعتقاد جهمیّه را مطرح کرده و از آنان به «العصابة الملحدة» یاد کرده است. باب اوّل این اثر درباره ایمان به عرش است و مؤلّف در ضمن آن کوشیده است تا وجود عرض را که در قرآن بدان اشاره شده، با استناد به روایات ثابت کند. او از این نظریّه جهمیّه نگران است که عرش را مجموع آسمان ها و زمین و میان آن ها دانسته اند. استواری رحمان بر عرش، باب بعدی است که در ضمن آن با عرضه روایاتی به نقد آراء جهمیّه پرداخته؛ گو اینکه مؤلّف به مادّی بودن عرش تصریح نمی کند؛ ولی به روشنی پیداست که مطالب را در آن جهت می نگارد. مؤلّف در باب بعدی از این اثر تحت عنوان «باب الاحتجاب و باب النزول»، به عصابة الملحدة! حمله می کند که معتقدند خداوند همیشه با ملائکه است. آنگاه تلاش می کند که ضمن مکانی جلوه دادن احتجاب، مکان ویژه ای برای خداوند دست و پا کند! وی پس از ذکر روایات نزول خداوند؛ عناوینی چون نزول در نیمه شعبان و...به دست داده است. در باب بعدی که باب الرؤیة است، با آوردن روایات رؤیت نشان می دهد که وی در این گونه بحث ها بر مأثور تکیه می کند و بحث های عقلانی را بر نمی تابد.
در باب «ذکر علم اللّه تعالی»، نگرانی خود را از معتقدان به تعطیل ابراز می کند و از اینکه آنان به علم سابق خداوند باور ندارند و صرفا به علم خداوند، پس از خلق اعتراف دارند، انتقاد می کند. در باب بعدی کلام اللّه را با عرضه آیات و روایاتی مطرح کرده است؛ و آنگاه به ارائه مطالبی می پردازد که به پندارش استدلالی است، علیه جهمیّه. در ادامه این بحث در ضمن بابی مستقل، به اثبات قدمت قرآن می گراید و آنگاه از «واقفه» سخن می گوید که در مقابل مخلوق بودن و حادث بودن آن توقّف کرده اند. ابواب پایانی کتاب در اثبات کفر جهمیّه، و وجوب توبه دادن آنان است.
کتاب حاضر مشتمل بر مقدمه چاپ دوم و نخست این کتاب به قلم محقق اثر؛ بدر بن عبدالله البدر، شرح حال مصنف، مقدمه مصنف و شانزده باب می باشد.
کتاب یاد شده از کهن ترین منابع ردّ جهمیّه است. مؤلّف با اشاره به گفته ابن مبارک که «نقل کلمات یهود و نصارا سزاوارتر از نقل گفتار جهمیّه است»؛ از یادکرد عقاید آنان سر باز زده و تنها به گزارش اعتقاد آنان به «تعطیل» بسنده کرده است.
مؤلّف پس از این به اثبات صفات خداوند پرداخته و با عرضه روایاتی- به اجمال- اعتقاد جهمیّه را مطرح کرده و از آنان به «العصابة الملحدة» یاد کرده است. باب اوّل این اثر درباره ایمان به عرش است و مؤلّف در ضمن آن کوشیده است تا وجود عرض را که در قرآن بدان اشاره شده، با استناد به روایات ثابت کند. او از این نظریّه جهمیّه نگران است که عرش را مجموع آسمان ها و زمین و میان آن ها دانسته اند. استواری رحمان بر عرش، باب بعدی است که در ضمن آن با عرضه روایاتی به نقد آراء جهمیّه پرداخته؛ گو اینکه مؤلّف به مادّی بودن عرش تصریح نمی کند؛ ولی به روشنی پیداست که مطالب را در آن جهت می نگارد. مؤلّف در باب بعدی از این اثر تحت عنوان «باب الاحتجاب و باب النزول»، به عصابة الملحدة! حمله می کند که معتقدند خداوند همیشه با ملائکه است. آنگاه تلاش می کند که ضمن مکانی جلوه دادن احتجاب، مکان ویژه ای برای خداوند دست و پا کند! وی پس از ذکر روایات نزول خداوند؛ عناوینی چون نزول در نیمه شعبان و...به دست داده است. در باب بعدی که باب الرؤیة است، با آوردن روایات رؤیت نشان می دهد که وی در این گونه بحث ها بر مأثور تکیه می کند و بحث های عقلانی را بر نمی تابد.
در باب «ذکر علم اللّه تعالی»، نگرانی خود را از معتقدان به تعطیل ابراز می کند و از اینکه آنان به علم سابق خداوند باور ندارند و صرفا به علم خداوند، پس از خلق اعتراف دارند، انتقاد می کند. در باب بعدی کلام اللّه را با عرضه آیات و روایاتی مطرح کرده است؛ و آنگاه به ارائه مطالبی می پردازد که به پندارش استدلالی است، علیه جهمیّه. در ادامه این بحث در ضمن بابی مستقل، به اثبات قدمت قرآن می گراید و آنگاه از «واقفه» سخن می گوید که در مقابل مخلوق بودن و حادث بودن آن توقّف کرده اند. ابواب پایانی کتاب در اثبات کفر جهمیّه، و وجوب توبه دادن آنان است.
wikinoor: الرد_علی_الجهمیة