الرحمن الرحیم
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
الرحمن الرحیم
رَحم اَرَبیده ی واژه ی ایرانی رام است که در ایران باستان به ایزد گفته می شده مانند : شهرام ، بهرام ، مهرام ، رامین ، رامهرمز ، پِدرام و . . . ، این نام در زبان اَرَبی به یکی از زاب های خداوند برنامیده شده است .
پارسیِ : 《 الرحمن الرحیم ~ رامانِ رامین 》
رَحم اَرَبیده ی واژه ی ایرانی رام است که در ایران باستان به ایزد گفته می شده مانند : شهرام ، بهرام ، مهرام ، رامین ، رامهرمز ، پِدرام و . . . ، این نام در زبان اَرَبی به یکی از زاب های خداوند برنامیده شده است .
پارسیِ : 《 الرحمن الرحیم ~ رامانِ رامین 》
ای انسان آئینی و دینی فرقه ای و حلقه ای دست بردار زمین بگذار رها نما گذر کن از این آئین یکتا پرستی/ که نبوده و نیست چیز دیگری غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی / عظیم ترین سد و مانع باز دارنده و دست و پا گیر در پیش پا و روی تو در جهت شناخت خود و خدا / باز دارنده رشد و نمّو و بلوغ قوای ادراکی فهم و عقل تو / کند کننده عواطف و احساسات و افکار و خیالات تو / در عوض تقویت کننده اوهامات و ابهامات و خرافات در تو /و تحکیم کننده پایه های اقتدار آئین و دین و مذهب روی سر و گردن و دوش و گرده من و تو /
... [مشاهده متن کامل]
هو الاول ؛ هو الوسط ؛ هو الآخر ؛ هو الظاهر و سرانجام هو الباطن در اصل و ریشه به این معنا بوده و می باشد که خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران علمی و نه خدای آئینی و دینی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه بر زبان و در ادبیات و یک مفهوم و یک ایده محض و انتزاعی در فهم و عقل یا خرد محض انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) موجودی است لایه تناه و نامنتها و بیکران یا بی نهایت و لذا هیچ موجود دیگری چه عینی و شهودی و آشکار و ظاهری و پدیداری و تجربی و چه غیبی و غیر شهودی و پنهانی و باطنی و غیر آشکار و غیر تجربی غیر از او نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته و آنهم نه به این معنای منفی که کلیه موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی و منظومه های فراوان ستاره ای یا خورشیدی و مجموعه های وسیع و فراوان و گوناگون کهکشانی گویا نیستی های هستی نما یا ظل و سایه یا ماسوی و یا غیر از خدا باشند بلکه به این معنای مثبت یعنی اجزای لاینفک و جدایی ناپذیر وی . مهمترین نکته در این باره و در این زمینه این است که خداوند متعال در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و رابی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه. رب العالمین یا آفریدگار کائنات تنها به معنای آفریننده و صاحب و مالک کائنات و عوالم هفتگانه بهمراه آسمان ها و زمین های هفتگانه بطور مطلقا یکسان و برابر در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار و یا فقط نور سماوات و الارض نمی باشد بلکه خود و در برگیرنده جمیع آنها. خداوند حقیقی و واقعی تنها مالک یا صاحب عالم غیب و امر و ملکوت از یک طرف و عالم شهود و خلق و مِلک از طرف دیگر نمی باشد بلکه خود آنها روی هم و اجین تنیده و بافته شده در همدیگر هم می باشد. دو جهان مینوی و مانوی یعنی مادی و معنوی زرتشت و عالم ایده ها یا ماوراء طبیعت و عالم محسوسات یا طبیعت افلاطون و دو جهان فانی و باقی عارفان و شاعران و ادیبان بزرگ فارسی زمان هم روی هم و اجین و تنیده در همدیگر هم می باشد و پایه های آرکه یا آرشه یا عرشه و یا عرش اش مثل بدنه آرشه یا کشتی نوآه ( نوح ) روی آب دلتای شط العرب و خلیج فارس قرار ندارد بلکه خود وی هم عرش است و هم فرش ، هم نان است و هم آب.
در پایان کلام کودکانه امروز خویش :
سیاست حجاب و جدایی زن و مرد ز همدیگر از دوران کودکی تا پیروی و کهولت و فرسودگی و مرگ و مردن/ ندارند ریشه در سیاست و حکمت و امر و کلام و کار و هنر خداوند / الا یعنی بلکه یا مگر در وسوسه های ابلیس و شیطان و یا اهریمن/ جان معنا عشق ست و زندگی و کار لذت و شادی و بازی و آزادی / نیست دیگر هنگامه ستم بر زن و مرد و ادامه بردگی و طاعت و بندگی به ولی و والی / گیانا بهر دریافت و فهم و درک این معنا بی درنگ آماده شو خروشان/ شو خطر کن جان معنا را بجوی ز کام گربه کان و روبه هان و شی رکان/.
... [مشاهده متن کامل]
هو الاول ؛ هو الوسط ؛ هو الآخر ؛ هو الظاهر و سرانجام هو الباطن در اصل و ریشه به این معنا بوده و می باشد که خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران علمی و نه خدای آئینی و دینی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه بر زبان و در ادبیات و یک مفهوم و یک ایده محض و انتزاعی در فهم و عقل یا خرد محض انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) موجودی است لایه تناه و نامنتها و بیکران یا بی نهایت و لذا هیچ موجود دیگری چه عینی و شهودی و آشکار و ظاهری و پدیداری و تجربی و چه غیبی و غیر شهودی و پنهانی و باطنی و غیر آشکار و غیر تجربی غیر از او نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته و آنهم نه به این معنای منفی که کلیه موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی و منظومه های فراوان ستاره ای یا خورشیدی و مجموعه های وسیع و فراوان و گوناگون کهکشانی گویا نیستی های هستی نما یا ظل و سایه یا ماسوی و یا غیر از خدا باشند بلکه به این معنای مثبت یعنی اجزای لاینفک و جدایی ناپذیر وی . مهمترین نکته در این باره و در این زمینه این است که خداوند متعال در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و رابی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه. رب العالمین یا آفریدگار کائنات تنها به معنای آفریننده و صاحب و مالک کائنات و عوالم هفتگانه بهمراه آسمان ها و زمین های هفتگانه بطور مطلقا یکسان و برابر در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار و یا فقط نور سماوات و الارض نمی باشد بلکه خود و در برگیرنده جمیع آنها. خداوند حقیقی و واقعی تنها مالک یا صاحب عالم غیب و امر و ملکوت از یک طرف و عالم شهود و خلق و مِلک از طرف دیگر نمی باشد بلکه خود آنها روی هم و اجین تنیده و بافته شده در همدیگر هم می باشد. دو جهان مینوی و مانوی یعنی مادی و معنوی زرتشت و عالم ایده ها یا ماوراء طبیعت و عالم محسوسات یا طبیعت افلاطون و دو جهان فانی و باقی عارفان و شاعران و ادیبان بزرگ فارسی زمان هم روی هم و اجین و تنیده در همدیگر هم می باشد و پایه های آرکه یا آرشه یا عرشه و یا عرش اش مثل بدنه آرشه یا کشتی نوآه ( نوح ) روی آب دلتای شط العرب و خلیج فارس قرار ندارد بلکه خود وی هم عرش است و هم فرش ، هم نان است و هم آب.
در پایان کلام کودکانه امروز خویش :
سیاست حجاب و جدایی زن و مرد ز همدیگر از دوران کودکی تا پیروی و کهولت و فرسودگی و مرگ و مردن/ ندارند ریشه در سیاست و حکمت و امر و کلام و کار و هنر خداوند / الا یعنی بلکه یا مگر در وسوسه های ابلیس و شیطان و یا اهریمن/ جان معنا عشق ست و زندگی و کار لذت و شادی و بازی و آزادی / نیست دیگر هنگامه ستم بر زن و مرد و ادامه بردگی و طاعت و بندگی به ولی و والی / گیانا بهر دریافت و فهم و درک این معنا بی درنگ آماده شو خروشان/ شو خطر کن جان معنا را بجوی ز کام گربه کان و روبه هان و شی رکان/.
اَل در زبان عربی نقش حرف تعریف و تعَیُن را بازی می کند مانند حرف the در زبان انگلیسی و گاهی اوقات نقش علامت کسره را عهده دار می باشد، مثل لیلتُ القدر ( شب معین یعنی قدر ) .
رحمن در اصل و ریشه به صورت رهمن یا رهِ من به زبان آرامی - فارسی بوده است و رحیم به شکل ره ایم .
... [مشاهده متن کامل]
به زبان خداوند به معنای همگی بر روی راه من و بهمراه هم در ره هستیم. یعنی سامان یا نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی و ازلی و ابدی و زندگی بسیار طولانی درون آنرا در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین پشت سر رها کرده و وارد سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی گردیده ایم با هدف رجعت یا بازگشت به همان سامان یا نظم اشرف و احسان اولیه در پایان این و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان یعنی در معاد و آنهم از طریق چرخه یا گردش و یا زنجیره وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و نه از راه یا طریقی دیگری از قبیل راه بابا آدم و ننه حوا و ترد و رانده شدن آنان از باغ بهشت و آسمان و درگاه خداوند متعال و تبعید آنان به روی کره زمین و بازگشت آنان و فرزندانشان از طریق قبض یا جدایی روح بطور دائم از کالبد به اصطلاح مادی و صعود و معراج آن به عالم میانی تحت عنوان برزخ و الا آخر. و آنهم در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و همسان در قالب عوالم هفتگانه بهمراه آسمان ها و زمین های هفتگانه.
رحمن در اصل و ریشه به صورت رهمن یا رهِ من به زبان آرامی - فارسی بوده است و رحیم به شکل ره ایم .
... [مشاهده متن کامل]
به زبان خداوند به معنای همگی بر روی راه من و بهمراه هم در ره هستیم. یعنی سامان یا نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی و ازلی و ابدی و زندگی بسیار طولانی درون آنرا در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین پشت سر رها کرده و وارد سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی گردیده ایم با هدف رجعت یا بازگشت به همان سامان یا نظم اشرف و احسان اولیه در پایان این و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان یعنی در معاد و آنهم از طریق چرخه یا گردش و یا زنجیره وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و نه از راه یا طریقی دیگری از قبیل راه بابا آدم و ننه حوا و ترد و رانده شدن آنان از باغ بهشت و آسمان و درگاه خداوند متعال و تبعید آنان به روی کره زمین و بازگشت آنان و فرزندانشان از طریق قبض یا جدایی روح بطور دائم از کالبد به اصطلاح مادی و صعود و معراج آن به عالم میانی تحت عنوان برزخ و الا آخر. و آنهم در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و همسان در قالب عوالم هفتگانه بهمراه آسمان ها و زمین های هفتگانه.
بخشنده و مهربان، اولین نام از نامهای آفریدگار دو عالم که در قرآن آسمانی ذکر شده است. در حد توان نسبت به دیگران بخشنده و مهربان باشیم تا به خدا نزدیک و نزدیکتر شویم.
بخشنده مهربان ( صفت ) که لایق خداوند متعال است
بی نهایت عاشق و بخشنده، بسیار معشوق ومهربان است