[ویکی اهل البیت] الدر المنثور من المأثور و غیر المأثور. شیخ علی (3ـ1004 / 1104) بن محمدبن حسن بن شهید ثانی، یکی از علمای سرشناس شهر اصفهان در دوره اخیر صفوی بود. وی از نسل علمای عرب مقیم اصفهان بود که همچنان بر حفظ فرهنگ عربی خویش تأکید داشت و نسبت به برخی از علمای ایرانی زمانش که صاحب منصب بودند،چندان خوشبین نبود. پدران وی از شهید ثانی به این سوی، همه عالم بودند و به رغم آن که صفویان دعوت های مکرری از آنان برای آمدن به ایران داشتند، اما آنان از آمدن خودداری کردند. بااین حال، شیخ علی به ایران آمد و تا پایان عمر در اصفهان زیست.
یکی از آثار برجای مانده از وی که حاوی نکات دقیقی از زندگی و خاندان خود وی، همچنین شماری از علمای وقت جبل عاملی و نیز آثار و کتاب های برجای مانده از آنان است، کتاب الدرّ المنثور من المأثور و غیر المأثور است. این اثر که نوعی اثر کشکولی است، حاوی مقالات مختلفی در باره مسائل فقهی و تفسیری و نیز اطلاعاتی از تاریخ فرهنگی و علمی این دوره است. اهمیت این کتاب یکی هم اقتباس مؤلف از آثاری است که اصل آنها از میان رفته و شاید یکی از مهم ترین آنها شرح حال خودنوشتی است که شهید ثانی برای خودش نگاشته و متن آن در این کتاب به چاپ رسیده است. شیخ علی صاحب کتابخانه مهمی از آباء و اجداد خود متون و مطالب را از آن آثار برای ما نقل کرده که مع الأسف اصل آن آثار از میان رفته و تنها اندکی از آن با تلاش شیخ علی از شامات به ایران انتقال یافته است.
شیخ علی در جایی از کتابش، شرح حال کوتاهی از اجدادش به دست داده و در ادامه شرح حالی هم از خودش نوشته است. در ضمن این شرح حال، اشاراتی به سفرش به مکه و برخی از رخدادهای مربوط به آن دارد که با قدری تسامح می توان از آن به عنوان سفرنامه مکه یا خاطراتی از سفرهای حج یاد کرد.
زمانی که مصیبتی دامنگیر خانواده آنان در جبل عامل شده و بیش از یک هزار کتاب آنان در آتش سوخت، پدرش عازم عراق شد. این زمان شیخ علی شش ساله بود. اندکی بعد وی همراه مادر و برادرش زین الدین راهی کرک نوح شدند و مدتی در آنجا ماندند. برادرش که دوازده ساله بود، از آنجا و گویا به هدف تحصیل، راهی عراق شد. شیخ علی هم عازم مکتب شده به فراگیری قرآن مشغول گردید و در نُه سالگی آن را ختم کرد. شیخ علی از مادرش ستایش می کند و از این که مهربانی و ملاطفت فراوانی در حق وی داشته است سخن می گوید. پس از آن به تحصیل نزد شاگردان جد و پدرش که نامشان را هم آورده، مشغول گشت. وی با آن که سن اندکی داشت، همزمان به زمین های کشاورزی رسیدگی می کرد و به تحصیل هم اشتغال می ورزید وی در سن شانزده سالگی در سال 1032 یا 1033 پس از درگذشت پدرش به سال 1030 عازم مکه می شود. (الدرالمنثور، 2/239) گفتنی است که پدرش در این سال، در شهر مکه درگذشت. بنابر این جدای از اعمال حج، ممکن است به قصد زیارت مزار پدرش در مقبره معلی عازم این سفر شده باشد.
باید توجه داشت که این زمان شمار فراوانی از علمای شیعه عرب و ایرانی در مکه زندگی می کردند و گهگاه در میان اشراف و امرای مکه، کسانی هم بودند که دلبستگی به تشیع امامی داشته و از علمای امامی مذهب استقبال می کردند. ما نمونه هایی از این موارد را در جای دیگری آورده ایم. اما از همین کتاب «درّالمنثور» هم می توان در این زمینه کمک گرفت و نشان داد که میان علمای شیعه وبرخی از اشراف مکه پیوندهایی بوده است؛ از آن جمله این آگاهی اوست که پدرش شیخ محمد (م 1030) پس از تکمیل تحصیلات خود نزد پدرش شیخ حسن ـ صاحب معالم الاصول ـ و همچنین سید محمد صاحب مدارک الأحکام ـ راهی مکه شد و برای پنج سال در آن جا اقامت گزید. این زمان میرزا محمد استرآبادی هم در مکه بوده و میان آنان دوستی و الفت فراوان وجود داشته است. وی در تدوین کتاب «رجال الکبیر» استرآبادی هم به وی کمک فراوانی کرده است. بعد از آن به وطنش باز گشته اما در پی برخی دشمنی ها و حسادت ها به کربلا رفت و مدتی طولانی در آنجا ماند، و به تربیت شاگردان عرب و عجم مشغول گشت. یک روز در حالی که بر بالای بام مشغول نماز بود، کسی تیری به سمت او پرتاب کرد که از کنار سینه اش گذشت. به دنبال این حادثه، مجددا وی عازم مکه شد. مدتی در آنجا بود، باز به عراق برگشت و برای بار سوم به مکه رفت و تا پایان عمر همانجا بسر برد. در همین دوره، گهگاه به نقاط دیگری هم مسافرت داشته و از جمله مدتی در دمشق با علمای اهل سنت حشر داشته و نزد آنان تحصیل کرده است. شیخ علی از یکی از اساتید سنی او و برخوردی که شاگردان آن استاد با پدرش داشته اند یاد کرده است. وی در آنجا از همشهری های خود شاگردانی هم داشت که یکی ازآنان شیخ حسین مشغری عاملی بود و «شرح الاستبصار» شیخ محمد به خط این مشغری نزد شیخ علی بوده است. (الدر المنثور، ج2، ص211 ـ 212)
یکی از آثار برجای مانده از وی که حاوی نکات دقیقی از زندگی و خاندان خود وی، همچنین شماری از علمای وقت جبل عاملی و نیز آثار و کتاب های برجای مانده از آنان است، کتاب الدرّ المنثور من المأثور و غیر المأثور است. این اثر که نوعی اثر کشکولی است، حاوی مقالات مختلفی در باره مسائل فقهی و تفسیری و نیز اطلاعاتی از تاریخ فرهنگی و علمی این دوره است. اهمیت این کتاب یکی هم اقتباس مؤلف از آثاری است که اصل آنها از میان رفته و شاید یکی از مهم ترین آنها شرح حال خودنوشتی است که شهید ثانی برای خودش نگاشته و متن آن در این کتاب به چاپ رسیده است. شیخ علی صاحب کتابخانه مهمی از آباء و اجداد خود متون و مطالب را از آن آثار برای ما نقل کرده که مع الأسف اصل آن آثار از میان رفته و تنها اندکی از آن با تلاش شیخ علی از شامات به ایران انتقال یافته است.
شیخ علی در جایی از کتابش، شرح حال کوتاهی از اجدادش به دست داده و در ادامه شرح حالی هم از خودش نوشته است. در ضمن این شرح حال، اشاراتی به سفرش به مکه و برخی از رخدادهای مربوط به آن دارد که با قدری تسامح می توان از آن به عنوان سفرنامه مکه یا خاطراتی از سفرهای حج یاد کرد.
زمانی که مصیبتی دامنگیر خانواده آنان در جبل عامل شده و بیش از یک هزار کتاب آنان در آتش سوخت، پدرش عازم عراق شد. این زمان شیخ علی شش ساله بود. اندکی بعد وی همراه مادر و برادرش زین الدین راهی کرک نوح شدند و مدتی در آنجا ماندند. برادرش که دوازده ساله بود، از آنجا و گویا به هدف تحصیل، راهی عراق شد. شیخ علی هم عازم مکتب شده به فراگیری قرآن مشغول گردید و در نُه سالگی آن را ختم کرد. شیخ علی از مادرش ستایش می کند و از این که مهربانی و ملاطفت فراوانی در حق وی داشته است سخن می گوید. پس از آن به تحصیل نزد شاگردان جد و پدرش که نامشان را هم آورده، مشغول گشت. وی با آن که سن اندکی داشت، همزمان به زمین های کشاورزی رسیدگی می کرد و به تحصیل هم اشتغال می ورزید وی در سن شانزده سالگی در سال 1032 یا 1033 پس از درگذشت پدرش به سال 1030 عازم مکه می شود. (الدرالمنثور، 2/239) گفتنی است که پدرش در این سال، در شهر مکه درگذشت. بنابر این جدای از اعمال حج، ممکن است به قصد زیارت مزار پدرش در مقبره معلی عازم این سفر شده باشد.
باید توجه داشت که این زمان شمار فراوانی از علمای شیعه عرب و ایرانی در مکه زندگی می کردند و گهگاه در میان اشراف و امرای مکه، کسانی هم بودند که دلبستگی به تشیع امامی داشته و از علمای امامی مذهب استقبال می کردند. ما نمونه هایی از این موارد را در جای دیگری آورده ایم. اما از همین کتاب «درّالمنثور» هم می توان در این زمینه کمک گرفت و نشان داد که میان علمای شیعه وبرخی از اشراف مکه پیوندهایی بوده است؛ از آن جمله این آگاهی اوست که پدرش شیخ محمد (م 1030) پس از تکمیل تحصیلات خود نزد پدرش شیخ حسن ـ صاحب معالم الاصول ـ و همچنین سید محمد صاحب مدارک الأحکام ـ راهی مکه شد و برای پنج سال در آن جا اقامت گزید. این زمان میرزا محمد استرآبادی هم در مکه بوده و میان آنان دوستی و الفت فراوان وجود داشته است. وی در تدوین کتاب «رجال الکبیر» استرآبادی هم به وی کمک فراوانی کرده است. بعد از آن به وطنش باز گشته اما در پی برخی دشمنی ها و حسادت ها به کربلا رفت و مدتی طولانی در آنجا ماند، و به تربیت شاگردان عرب و عجم مشغول گشت. یک روز در حالی که بر بالای بام مشغول نماز بود، کسی تیری به سمت او پرتاب کرد که از کنار سینه اش گذشت. به دنبال این حادثه، مجددا وی عازم مکه شد. مدتی در آنجا بود، باز به عراق برگشت و برای بار سوم به مکه رفت و تا پایان عمر همانجا بسر برد. در همین دوره، گهگاه به نقاط دیگری هم مسافرت داشته و از جمله مدتی در دمشق با علمای اهل سنت حشر داشته و نزد آنان تحصیل کرده است. شیخ علی از یکی از اساتید سنی او و برخوردی که شاگردان آن استاد با پدرش داشته اند یاد کرده است. وی در آنجا از همشهری های خود شاگردانی هم داشت که یکی ازآنان شیخ حسین مشغری عاملی بود و «شرح الاستبصار» شیخ محمد به خط این مشغری نزد شیخ علی بوده است. (الدر المنثور، ج2، ص211 ـ 212)
[ویکی اهل البیت] شیخ علی (3ـ1004 / 1104) بن محمدبن حسن بن شهید ثانی، یکی از علمای سرشناس شهر اصفهان در دوره اخیر صفوی بود. وی از نسل علمای عرب مقیم اصفهان بود که همچنان بر حفظ فرهنگ عربی خویش تأکید داشت و نسبت به برخی از علمای ایرانی زمانش که صاحب منصب بودند،چندان خوشبین نبود. پدران وی از شهید ثانی به این سوی، همه عالم بودند و به رغم آن که صفویان دعوت های مکرری از آنان برای آمدن به ایران داشتند، اما آنان از آمدن خودداری کردند. بااین حال، شیخ علی به ایران آمد و تا پایان عمر در اصفهان زیست.
یکی از آثار برجای مانده از وی که حاوی نکات دقیقی از زندگی و خاندان خود وی، همچنین شماری از علمای وقت جبل عاملی و نیز آثار و کتاب های برجای مانده از آنان است، کتاب الدرّ المنثور من المأثور و غیر المأثور است. این اثر که نوعی اثر کشکولی است، حاوی مقالات مختلفی در باره مسائل فقهی و تفسیری و نیز اطلاعاتی از تاریخ فرهنگی و علمی این دوره است. اهمیت این کتاب یکی هم اقتباس مؤلف از آثاری است که اصل آنها از میان رفته و شاید یکی از مهم ترین آنها شرح حال خودنوشتی است که شهید ثانی برای خودش نگاشته و متن آن در این کتاب به چاپ رسیده است. شیخ علی صاحب کتابخانه مهمی از آباء و اجداد خود متون و مطالب را از آن آثار برای ما نقل کرده که مع الأسف اصل آن آثار از میان رفته و تنها اندکی از آن با تلاش شیخ علی از شامات به ایران انتقال یافته است.
شیخ علی در جایی از کتابش، شرح حال کوتاهی از اجدادش به دست داده و در ادامه شرح حالی هم از خودش نوشته است. در ضمن این شرح حال، اشاراتی به سفرش به مکه و برخی از رخدادهای مربوط به آن دارد که با قدری تسامح می توان از آن به عنوان سفرنامه مکه یا خاطراتی از سفرهای حج یاد کرد.
زمانی که مصیبتی دامنگیر خانواده آنان در جبل عامل شده و بیش از یک هزار کتاب آنان در آتش سوخت، پدرش عازم عراق شد. این زمان شیخ علی شش ساله بود. اندکی بعد وی همراه مادر و برادرش زین الدین راهی کرک نوح شدند و مدتی در آنجا ماندند. برادرش که دوازده ساله بود، از آنجا و گویا به هدف تحصیل، راهی عراق شد. شیخ علی هم عازم مکتب شده به فراگیری قرآن مشغول گردید و در نُه سالگی آن را ختم کرد. شیخ علی از مادرش ستایش می کند و از این که مهربانی و ملاطفت فراوانی در حق وی داشته است سخن می گوید. پس از آن به تحصیل نزد شاگردان جد و پدرش که نامشان را هم آورده، مشغول گشت. وی با آن که سن اندکی داشت، همزمان به زمین های کشاورزی رسیدگی می کرد و به تحصیل هم اشتغال می ورزید وی در سن شانزده سالگی در سال 1032 یا 1033 پس از درگذشت پدرش به سال 1030 عازم مکه می شود. (الدرالمنثور، 2/239) گفتنی است که پدرش در این سال، در شهر مکه درگذشت. بنابر این جدای از اعمال حج، ممکن است به قصد زیارت مزار پدرش در مقبره معلی عازم این سفر شده باشد.
باید توجه داشت که این زمان شمار فراوانی از علمای شیعه عرب و ایرانی در مکه زندگی می کردند و گهگاه در میان اشراف و امرای مکه، کسانی هم بودند که دلبستگی به تشیع امامی داشته و از علمای امامی مذهب استقبال می کردند. ما نمونه هایی از این موارد را در جای دیگری آورده ایم. اما از همین کتاب «درّالمنثور» هم می توان در این زمینه کمک گرفت و نشان داد که میان علمای شیعه وبرخی از اشراف مکه پیوندهایی بوده است؛ از آن جمله این آگاهی اوست که پدرش شیخ محمد (م 1030) پس از تکمیل تحصیلات خود نزد پدرش شیخ حسن ـ صاحب معالم الاصول ـ و همچنین سید محمد صاحب مدارک الأحکام ـ راهی مکه شد و برای پنج سال در آن جا اقامت گزید. این زمان میرزا محمد استرآبادی هم در مکه بوده و میان آنان دوستی و الفت فراوان وجود داشته است. وی در تدوین کتاب «رجال الکبیر» استرآبادی هم به وی کمک فراوانی کرده است. بعد از آن به وطنش باز گشته اما در پی برخی دشمنی ها و حسادت ها به کربلا رفت و مدتی طولانی در آنجا ماند، و به تربیت شاگردان عرب و عجم مشغول گشت. یک روز در حالی که بر بالای بام مشغول نماز بود، کسی تیری به سمت او پرتاب کرد که از کنار سینه اش گذشت. به دنبال این حادثه، مجددا وی عازم مکه شد. مدتی در آنجا بود، باز به عراق برگشت و برای بار سوم به مکه رفت و تا پایان عمر همانجا بسر برد. در همین دوره، گهگاه به نقاط دیگری هم مسافرت داشته و از جمله مدتی در دمشق با علمای اهل سنت حشر داشته و نزد آنان تحصیل کرده است. شیخ علی از یکی از اساتید سنی او و برخوردی که شاگردان آن استاد با پدرش داشته اند یاد کرده است. وی در آنجا از همشهری های خود شاگردانی هم داشت که یکی ازآنان شیخ حسین مشغری عاملی بود و «شرح الاستبصار» شیخ محمد به خط این مشغری نزد شیخ علی بوده است. (الدر المنثور، ج2، ص211 ـ 212)
برادر شیخ علی، یعنی زین الدین (1009 ـ 1064) مدت ها در مکه بوده و در همان شهر هم درگذشته و در کنار قبر پدرش شیخ محمد مدفون شده است. شیخ علی با ستایش فراوان از وی می گوید: در همان سال درگذشتِ او، وی هم در مکه بوده و در روز عرفه تا روز درگذشت او یعنی 29 ذی حجه همراه او بوده است. (الدرالمنثور، ج2، ص231)
گذشت که شیخ علی در حالی که شانزده ساله بوده، عازم سفر حج می شود. البته خودش تولّدش را 1003 یا 1004 دانسته و با توجه به این که می گوید سال 1032 یا 1033 به سفر حج رفته، قاعدتا باید نوزده ساله یا بیست ساله بوده باشد.
یکی از آثار برجای مانده از وی که حاوی نکات دقیقی از زندگی و خاندان خود وی، همچنین شماری از علمای وقت جبل عاملی و نیز آثار و کتاب های برجای مانده از آنان است، کتاب الدرّ المنثور من المأثور و غیر المأثور است. این اثر که نوعی اثر کشکولی است، حاوی مقالات مختلفی در باره مسائل فقهی و تفسیری و نیز اطلاعاتی از تاریخ فرهنگی و علمی این دوره است. اهمیت این کتاب یکی هم اقتباس مؤلف از آثاری است که اصل آنها از میان رفته و شاید یکی از مهم ترین آنها شرح حال خودنوشتی است که شهید ثانی برای خودش نگاشته و متن آن در این کتاب به چاپ رسیده است. شیخ علی صاحب کتابخانه مهمی از آباء و اجداد خود متون و مطالب را از آن آثار برای ما نقل کرده که مع الأسف اصل آن آثار از میان رفته و تنها اندکی از آن با تلاش شیخ علی از شامات به ایران انتقال یافته است.
شیخ علی در جایی از کتابش، شرح حال کوتاهی از اجدادش به دست داده و در ادامه شرح حالی هم از خودش نوشته است. در ضمن این شرح حال، اشاراتی به سفرش به مکه و برخی از رخدادهای مربوط به آن دارد که با قدری تسامح می توان از آن به عنوان سفرنامه مکه یا خاطراتی از سفرهای حج یاد کرد.
زمانی که مصیبتی دامنگیر خانواده آنان در جبل عامل شده و بیش از یک هزار کتاب آنان در آتش سوخت، پدرش عازم عراق شد. این زمان شیخ علی شش ساله بود. اندکی بعد وی همراه مادر و برادرش زین الدین راهی کرک نوح شدند و مدتی در آنجا ماندند. برادرش که دوازده ساله بود، از آنجا و گویا به هدف تحصیل، راهی عراق شد. شیخ علی هم عازم مکتب شده به فراگیری قرآن مشغول گردید و در نُه سالگی آن را ختم کرد. شیخ علی از مادرش ستایش می کند و از این که مهربانی و ملاطفت فراوانی در حق وی داشته است سخن می گوید. پس از آن به تحصیل نزد شاگردان جد و پدرش که نامشان را هم آورده، مشغول گشت. وی با آن که سن اندکی داشت، همزمان به زمین های کشاورزی رسیدگی می کرد و به تحصیل هم اشتغال می ورزید وی در سن شانزده سالگی در سال 1032 یا 1033 پس از درگذشت پدرش به سال 1030 عازم مکه می شود. (الدرالمنثور، 2/239) گفتنی است که پدرش در این سال، در شهر مکه درگذشت. بنابر این جدای از اعمال حج، ممکن است به قصد زیارت مزار پدرش در مقبره معلی عازم این سفر شده باشد.
باید توجه داشت که این زمان شمار فراوانی از علمای شیعه عرب و ایرانی در مکه زندگی می کردند و گهگاه در میان اشراف و امرای مکه، کسانی هم بودند که دلبستگی به تشیع امامی داشته و از علمای امامی مذهب استقبال می کردند. ما نمونه هایی از این موارد را در جای دیگری آورده ایم. اما از همین کتاب «درّالمنثور» هم می توان در این زمینه کمک گرفت و نشان داد که میان علمای شیعه وبرخی از اشراف مکه پیوندهایی بوده است؛ از آن جمله این آگاهی اوست که پدرش شیخ محمد (م 1030) پس از تکمیل تحصیلات خود نزد پدرش شیخ حسن ـ صاحب معالم الاصول ـ و همچنین سید محمد صاحب مدارک الأحکام ـ راهی مکه شد و برای پنج سال در آن جا اقامت گزید. این زمان میرزا محمد استرآبادی هم در مکه بوده و میان آنان دوستی و الفت فراوان وجود داشته است. وی در تدوین کتاب «رجال الکبیر» استرآبادی هم به وی کمک فراوانی کرده است. بعد از آن به وطنش باز گشته اما در پی برخی دشمنی ها و حسادت ها به کربلا رفت و مدتی طولانی در آنجا ماند، و به تربیت شاگردان عرب و عجم مشغول گشت. یک روز در حالی که بر بالای بام مشغول نماز بود، کسی تیری به سمت او پرتاب کرد که از کنار سینه اش گذشت. به دنبال این حادثه، مجددا وی عازم مکه شد. مدتی در آنجا بود، باز به عراق برگشت و برای بار سوم به مکه رفت و تا پایان عمر همانجا بسر برد. در همین دوره، گهگاه به نقاط دیگری هم مسافرت داشته و از جمله مدتی در دمشق با علمای اهل سنت حشر داشته و نزد آنان تحصیل کرده است. شیخ علی از یکی از اساتید سنی او و برخوردی که شاگردان آن استاد با پدرش داشته اند یاد کرده است. وی در آنجا از همشهری های خود شاگردانی هم داشت که یکی ازآنان شیخ حسین مشغری عاملی بود و «شرح الاستبصار» شیخ محمد به خط این مشغری نزد شیخ علی بوده است. (الدر المنثور، ج2، ص211 ـ 212)
برادر شیخ علی، یعنی زین الدین (1009 ـ 1064) مدت ها در مکه بوده و در همان شهر هم درگذشته و در کنار قبر پدرش شیخ محمد مدفون شده است. شیخ علی با ستایش فراوان از وی می گوید: در همان سال درگذشتِ او، وی هم در مکه بوده و در روز عرفه تا روز درگذشت او یعنی 29 ذی حجه همراه او بوده است. (الدرالمنثور، ج2، ص231)
گذشت که شیخ علی در حالی که شانزده ساله بوده، عازم سفر حج می شود. البته خودش تولّدش را 1003 یا 1004 دانسته و با توجه به این که می گوید سال 1032 یا 1033 به سفر حج رفته، قاعدتا باید نوزده ساله یا بیست ساله بوده باشد.
wikiahlb: الدر_المنثور_من_المأثور_و_غیر_المأثور
[ویکی نور] الدر المنثور من المأثور و غیر المأثور، توسط شیخ علی بن محمد بن حسن بن زین الدین عاملی اصفهانی، معروف به «شیخ علی کبیر» (متوفی 1103ق)، با موضوع احادیث شیعه، به زبان عربی تألیف شده است. نسخه حاضر با تحقیق منصور ابراهیمی منتشر گردیده است.
کتاب، مشتمل بر سه جلد است که جلد اول مشتمل بر مقدمه محقق و مؤلف و احادیث و مطالب مختلفی است که با شماره تفکیک شده است. در دو جلد دیگر نیز احادیث و موضوعات با شماره در ضمن عناوینی مانند: «حدیث»، «مسئلة» و «رسالة» ذکر شده است.
محقق اثر در مقدمه اش بر کتاب، محتویات کتاب را بیان کرده است که به اختصار ارائه می شود:
محقق کتاب در پاورقی های کتاب، اختلاف نسخ، آدرس آیات و روایات و توضیح برخی الفاظ و عبارات را ذکر کرده است. پاورقی های مؤلف نیز با عبارت «منه» یا «منه رحمه الله» و مانند آن مشخص شده است.
فهرست مطالب هریک از جلدها در ابتدای آن و در انتهای جلد سوم فهارس آیات، احادیث، اشعار، معصومین(ع)، اعلام، فرق و مذاهب، جماعات و قبایل، اماکن، کتب و مصادر تحقیق آمده است.
کتاب، مشتمل بر سه جلد است که جلد اول مشتمل بر مقدمه محقق و مؤلف و احادیث و مطالب مختلفی است که با شماره تفکیک شده است. در دو جلد دیگر نیز احادیث و موضوعات با شماره در ضمن عناوینی مانند: «حدیث»، «مسئلة» و «رسالة» ذکر شده است.
محقق اثر در مقدمه اش بر کتاب، محتویات کتاب را بیان کرده است که به اختصار ارائه می شود:
محقق کتاب در پاورقی های کتاب، اختلاف نسخ، آدرس آیات و روایات و توضیح برخی الفاظ و عبارات را ذکر کرده است. پاورقی های مؤلف نیز با عبارت «منه» یا «منه رحمه الله» و مانند آن مشخص شده است.
فهرست مطالب هریک از جلدها در ابتدای آن و در انتهای جلد سوم فهارس آیات، احادیث، اشعار، معصومین(ع)، اعلام، فرق و مذاهب، جماعات و قبایل، اماکن، کتب و مصادر تحقیق آمده است.
wikinoor: الدر_المنثور_من_المأثور_و_غیر_المأثور