الحن. [ اَ ح َ ] ( ع ن تف ) دانا و آگاه تر. ( ازآنندراج ). افطن. هشیارتر. هو الحن من فلان ؛ ای اسبق فهماً منه. و منه : «لعل احدکم الحن بحجته من الاَّخر»؛ یعنی شاید یکی از شما داناتر و آگاه تر از دیگری بدلیل خویش است. ( از اقرب الموارد ). || خوشخوان تر و خوش آوازتر. داناتر بقرأت یا غناء: هو الحن الناس ؛ ای احسنهم قراءة او غناء. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
خوش آوازتر ، داناتر، آگاه تر، زیرکتر دانا و آگاه تر . افطن . هشیارتر