الحاکم الجشمی و منهجه فی تفسیر القران

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] الحاکم الجشمی و منهجه فی تفسیر القرآن. الحاکم الجشمی و منهجه فی تفسیر القرآن تألیف دکتر عدنان زرزور به زبان عربی راجع به زندگانی «حاکم ابوسعد المحسّن الجسمی» و معرفی تفسیرش «التهذیب فی التفسیر»، سعی در شناساندن کتب اسلامی، و دعوت مسلمین به تفکر اسلامی واحد با تجدید فکر دربار نظریات و احکامی که به بعض از فرق نسبت داده میشود، دارند.
نگارنده پس از تحقیق در معرفی زندگی و روش حاکم در تفسیرش و قواعد فکری او با استفاده از قواعدی که در کتاب آمده و در فهم نظر حاکم کمک می کند، وارد جزئیات نشده و در صدد ردّ اشکالات بر تفسیر حاکم نمی باشند. پس از مقدمه، مطالب کتاب را در پنج باب تدوین کرده که در فهرست تفصیل آمده است. با وجود نقاط ضعفی که در تفسیر حاکم و مؤلفش وجود دارد، وی این تفسیر را تحسین کرده و مطالب آنرا برای همگان مفید می داند.
مؤلف در باب اول پس از بررسی احوال سیاسی و دینی حاکم بر جامعه در زمان حاکم جسمی و اثر آن بر عامه مردم و سیر تألیفات در علم تفسیر و کلام و معرفی حاکم، اسم و نسبش، ولادت و احوال حیاتش، وفات، اساتید و شاگردان، عقیده و مذهب او، نظریات زیدیّه در امامت، به ذکر آثار او در تفسیر، کلام، حدیث، تاریخ، فقه و سایر علوم پرداخته است.
باب دوم پس از ذکر بیست تفسیر از بزرگان قبل از حاکم و توضیحاتی پیرامون آنها و مصادری که حاکم در تفسیرش از متقدمین و متاخرین استفاده کرده، عمده ترین آنها را تفسیر ابن عباس، مجاهد، قتاده و حسن البصری دانسته اند. به عقیده ی مؤلف، حاکم عنایت ویژه ای در نقل کردن مطالبش از بهترین تفاسیر معتزله داشته است، اگر چه در بسیاری از موارد اقوال را بدون نسبت به صاحب قول یا الفاظی مانند، قیل، قال علمائنا و... آورده است و در بسیاری از موارد به کلمات ابومسلم استناد کرده و آنها را به صورت کامل ذکر کرده است. به عقیده مؤلف اگر چه حاکم ادعا دارد که مطالبش به صورت اختصار ایراد شده ولی در واقع طریقه سایر تفاسیرش را دنبال کرده است. اساس روش حاکم در تفسیر، کلامی و مبتنی بر عقیده او درعدل و توحید می باشد، بدون اینکه به آیات فقهی و... اشاره ای داشته باشد. نگارنده در ادامه به عقیده حاکم در توحید، عدل، قرآن و دو محور اصلی تفسیر او یعنی اثبات اکتسابی بودن معارف و ردّ جبر، اشاره و در همین راستا نظر حاکم را در عدم جواز تقلید در مسائل اعتقادی و ضرورت تمسّک به برهان جهت اثبات آنها، مطرح میکند، او در تفسیر دائما مطالبی در ردّ علمای ضلالت، بخصوص یهودیان دارد.
حاکم پس از مقدمه ای راجع به تعریف تفسیر و تاویل و تفاوت آن دو، اصول حاکم در تفسیرش را مطرح و آنها را مورد بررسی قرار می دهد، وی فهم لغات را راهی کلیدی برای معرفت قرآن دانسته و در نظر گرفتن وضع لغات و حال متکلم را در فهم دلالت کلام معتبر میداند، نگارنده در ادامه به اصول و قواعد او اشاره میکند.
در بیان قاعده اساسی حاکم در فهم معارف قرآنی چنین مینویسد: هر چیزی که توسط عقل فهمیده میشود جایز نیست که قرآن به خلاف آن تاویل شود، پس باید تاویل موافق عقل و معنای لغوی قرآن باشد، به جهت اینکه احتمالات در عقل و ادله عقلیه راه ندارد.

پیشنهاد کاربران