الحاقی

/~elhAqi/

معنی انگلیسی:
supplemental, annexed, addition, adjunct

لغت نامه دهخدا

الحاقی. [ اِ ] ( ص نسبی ) منسوب به الحاق. غیراصلی. غیراصیل. مقابل اصلی : بیت الحاقی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به الحاق یا شعر (عبارت ) الحاقی . شعری ( عبارتی ) که بعدها دیگران بمنظومه ( یا نوشت. منثور ) شاعری ( یا نویسنده ای ) افزایند .
منسوب بالحاق . غیر اصیل

مترادف ها

adjoint (صفت)
الحاقی

adventitious (صفت)
عارضی، اکتسابی، الحاقی، غیر موروثی

adjunct (صفت)
فرعی، افزوده، الحاقی

appendant (صفت)
الحاقی

فارسی به عربی

ملحق

پیشنهاد کاربران

اتصال وصل شدن
متصل اتصال
افزوده، افزوده شده، اضافه شده
پیوستی

بپرس