الحاف. [ اِ ] ( ع مص ) ستیهیدن. ( منتهی الارب ). مبالغه کردن و لجاج کردن و ستیهیدن. ( آنندراج ). الحاف سائل ؛ ستیزه کردن و الحاح و اصرار او درخواستن. ( از اقرب الموارد ). الحاح کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان علامه تهذیب عادل ) : لایسألون الناس الحافاً. ( قرآن 273/2 )؛ یعنی از مردمان چیزی نخواهند به الحاح. ( کشف الاسرار ج 1 ص 740 ). || زیان رسانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زیان رسانیدن بکسی. ( از اقرب الموارد ). || دربن کوه رفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || دامن کشان رفتن بناز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کشیدن دامن بزمین از تکبر و خودپسندی. ( از اقرب الموارد ). || از بیخ کندن ناخن را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || پوشانیدن لباس کسی را. ( از اقرب الموارد ).