الح. [ ] ( اِخ ) شهرکی است ( بناحیت پارس ) به براکوه نهاده ، کم مردم و با کشت و برز بسیار. ( از حدود العالم ).الح. [ اَ حِن ْ ] ( ع اِ ) الحی ٔ. ج ِ لَحْی ْ. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به لحی شود.