التیاث. [ اِ ] ( ع مص ) درآمیختن. آمیخته شدن. ( منتهی الارب ) التباس. ( اقرب الموارد ). || دشخوار شدن کار بر کسی. ( تاج المصادر بیهقی ). || جامه در خود پیچیدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || پیچیده شدن چیزی بر چیزی. ( تاج المصادر بیهقی ). || التفات کردن. || سستی و درنگی کردن. ( منتهی الارب ). درنگی کردن. ( اقرب الموارد ). || در گفتار بحجت درماندن. ( اقرب الموارد ). || فربه شدن. ( منتهی الارب ). فربه و نیرومند گردیدن. ( اقرب الموارد ). || توانا گردیدن. ( منتهی الارب ). || به خون آلوده گشتن. ( اقرب الموارد ). || بازداشتن کسی را از چیزی. || بازداشتن. ( منتهی الارب ).