التماع

لغت نامه دهخدا

التماع. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) ربودن ، یقال التمعت الشیی اذا اختلسته. || درخشیدن برق. ( منتهی الارب ). درخشیدن و لمعه زدن. ( غیاث اللغات ). || روشن شدن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - درخشیدن . ۲ - برافروختن .

فرهنگ عمید

۱. درخشیدن برق، روشن شدن.
۲. پریدن رنگ.
۳. ربودن چیزی.

پیشنهاد کاربران

بپرس