التجا کردن. [ اِ ت ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پناه بردن. پناه آوردن : چون گروهی از ایشان بحصار التجا کردند مقدمی از ایشان بر برجی از قلعت بود. ( تاریخ بیهقی ). هر که بر درگاه پادشاهان بی جریمه ای جفا دیده باشد... یا دشمن بر او التجا کرده.... ( کلیله و دمنه ). گر چتر همتت فکند سایه بر زمین دیگر به آسمان نکند خاک التجا.
سلمان ساوجی ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
پناه بردن پناه آوردن
پیشنهاد کاربران
تکیه کردن اعتماد کردن، کمک و یاری و مدد طلب کردن ای پیشوای شرع که ابنا روزگار از بهر دفع ظلم به تو التجا کنند