آلبوس دامبلدور. آلبوس پرسیوال وولفریک برایان دامبلدور ( به انگلیسی: Albus Percival Wulfric Brian Dumbledore ) شخصیتی تخیلی از مجموعه داستان های هری پاتر به قلم جی کی رولینگ و مدیر مدرسهٔ علوم و فنون جادوگری هاگوارتز است و نقش بسیار پررنگی درکتاب های هری پاتر دارد. در کتاب های هری پاتر همواره از او به عنوان قدرتمندترین جادوگر دنیا یاد می شود. آلبوس دامبلدور پدید آورنده محفل ققنوس است، گروهی که مبارزه علیه لرد ولدمورت و خادمان لرد سیاه یعنی گروه موسوم به مرگ خواران را بر عهده دارد. بر اساس گفته های رولینگ، وی این نام را براساس نوعی سرده از زنبورهای درشت یعنی خرزنبوریان که در انگلیسی به آن "bumblebee" می گویند انتخاب کرده است. [ ۱]
دامبلدور در دره گودریک زندگی می کرد که محل تولد گودریک گریفندور بود. در زمان کودکی، پرسیوال دامبلدور ( پدر آلبوس ) به دلیل حمله وحشیانه به سه ماگل جوان دستگیر و محکوم به حبس ابد در آزکابان شد. آلبوس دامبلدور در یازده سالگی وارد مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز شد. در اوایل به دلیل رفتار پدرش در برابر ماگل ها ( اصطلاح جی. کی. رولینگ برای غیرجادوگرها در متن کتاب ) در مدرسهٔ هاگوارتز شهرت داشت، ولی پس از چند ماه شهرت خود او از سوء شهرت پدرش پیشی گرفت. او یکی از ممتازترین دانش آموزان مدرسه علوم و فنون جاودگری هاگوارتز تا آن زمان بود. به طوری که به هجدهمین سالگرد تولدش نزدیک می شد باافتخارات و سربلندی زیاد هاگوارتز را ترک کرد. سرپرست دانش آموزان، دانش آموز ارشد، برنده جایزه بارنابس فینکلی برای طلسم اندازی استثنایی، نمایندهٔ جوانان بریتانیایی در وینزنگاموت، برنده مدال طلای مقاله ابتکارآمیز همایش بین المللی کیمیاگری در قاهره از افتخارات اوست. زمانی که دامبلدور می خواست با یکی از بهترین دوستان دوره تحصیلش یعنی الفی یس دوج برای جهانگردی، کسب علم و کمک به جامعه جادوگری به یونان برود، ناگهان کندرا مادر دامبلدور مرد و او نتوانست به یونان برود. درمراسم خاکسپاری کندرا، ابرفورث برادر دامبلدور که او را مقصر می دانست و بینی دامبلدور را شکست. چندی بعد، او با گلرت گریندل والد دوست شد و رابطه ای شدیداً دوستانه با او برقرار کرد، او در دوران جوانی اهداف بلندی را دنبال می کرد میخواست با کمک گریندل والد یادگاران مرگ ( ابر چوب دستی کهن، سنگ زندگی و شنل نامرئی ) را پیدا کند و به قدرت دست یابد ولی بعدها سر چیز هایی با گریندلو الد اختلاف پیدا کرد جادوگری که بعدها به پلیدترین جادوگر نسل خودش تبدیل شد. در درگیری ای که بین او و آلبوس و ابرفورث رخ داد، تصادفاً طلسمی به آریانا خواهر دامبلدور برخورد کرد و او مرد. در نتیجه این مرگ، ضربه روحی سختی به خانواده دامبلدور وارد شد. اما او از تلاش دست برنداشت و توانست دوازده خاصیت خون اژدها را کشف کند که بسیار باارزش بود. در چند سال بعد دامبلدور با گریندل والد، سیاه ترین جادوگر جهان در آن زمان به مبارزه تن به تن پرداخت و توانست او را دستگیر کند. این کار بسیار مهم بود زیرا در تمام اعصار تا آن زمان جادوگری مثل گریندل والد ظهور نکرده بود. پس از آن دامبلدور به شهرت زیادی رسید و استاد درس تغییر شکل در هاگوارتز شد. همچنین مقاله های مهمی همچون معجون ساز واقعی و نام تغییرشکل امروز در روزنامه جادوگری پیام امروز نوشت. دامبلدور چند سال بعد به مقام مدیریت هاگوارتز رسید. به دلیل مهارت های فوق العاده او، سه بار مقام وزارت سحر و جادو به او پیشنهاد شد اما او به دلایلی نپذیرفت. او کسی بود که به تام ریدل ( لرد ولدمورت ) اطلاع داد که یک جادوگر است. با اینکه تام ریدل باهوش و مورد علاقه ی بسیاری از استادان بود، دامبلدور به او اعتماد کافی نداشت. حدود سه سال بعد تام ریدل که یکی از ممتاز ترین دانش اموزان اسلیترینی بود نام لرد ولدمورت را برای خود انتخاب و با تشکیل گروه مرگ خوارها با دوستانش در هاگوارتز، به استفاده از جادوی سیاه پرداخت و به سیاه ترین جادوگر هزاره اخیر بدل شد. در زمان قدرت ولدمورت ( لرد سیاه ) ، هاگوارتز به دلیل وجود دامبلدور در آنجا، امن ترین مکان در دنیای جادوگری بود. اولین حضور دامبلدور در اولین سکانس فیلم هری پاتر و سنگ جادو بود یعنی هنگامی که دامبلدور هری پاتر را جلوی خانه دورسلی ها ( خاله و شوهر خالهٔ هری ) گذاشت. ده سال بعد که هری پاتر به هاگوارتز آمد دامبلدور هنوز مدیر هاگوارتز بود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدامبلدور در دره گودریک زندگی می کرد که محل تولد گودریک گریفندور بود. در زمان کودکی، پرسیوال دامبلدور ( پدر آلبوس ) به دلیل حمله وحشیانه به سه ماگل جوان دستگیر و محکوم به حبس ابد در آزکابان شد. آلبوس دامبلدور در یازده سالگی وارد مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز شد. در اوایل به دلیل رفتار پدرش در برابر ماگل ها ( اصطلاح جی. کی. رولینگ برای غیرجادوگرها در متن کتاب ) در مدرسهٔ هاگوارتز شهرت داشت، ولی پس از چند ماه شهرت خود او از سوء شهرت پدرش پیشی گرفت. او یکی از ممتازترین دانش آموزان مدرسه علوم و فنون جاودگری هاگوارتز تا آن زمان بود. به طوری که به هجدهمین سالگرد تولدش نزدیک می شد باافتخارات و سربلندی زیاد هاگوارتز را ترک کرد. سرپرست دانش آموزان، دانش آموز ارشد، برنده جایزه بارنابس فینکلی برای طلسم اندازی استثنایی، نمایندهٔ جوانان بریتانیایی در وینزنگاموت، برنده مدال طلای مقاله ابتکارآمیز همایش بین المللی کیمیاگری در قاهره از افتخارات اوست. زمانی که دامبلدور می خواست با یکی از بهترین دوستان دوره تحصیلش یعنی الفی یس دوج برای جهانگردی، کسب علم و کمک به جامعه جادوگری به یونان برود، ناگهان کندرا مادر دامبلدور مرد و او نتوانست به یونان برود. درمراسم خاکسپاری کندرا، ابرفورث برادر دامبلدور که او را مقصر می دانست و بینی دامبلدور را شکست. چندی بعد، او با گلرت گریندل والد دوست شد و رابطه ای شدیداً دوستانه با او برقرار کرد، او در دوران جوانی اهداف بلندی را دنبال می کرد میخواست با کمک گریندل والد یادگاران مرگ ( ابر چوب دستی کهن، سنگ زندگی و شنل نامرئی ) را پیدا کند و به قدرت دست یابد ولی بعدها سر چیز هایی با گریندلو الد اختلاف پیدا کرد جادوگری که بعدها به پلیدترین جادوگر نسل خودش تبدیل شد. در درگیری ای که بین او و آلبوس و ابرفورث رخ داد، تصادفاً طلسمی به آریانا خواهر دامبلدور برخورد کرد و او مرد. در نتیجه این مرگ، ضربه روحی سختی به خانواده دامبلدور وارد شد. اما او از تلاش دست برنداشت و توانست دوازده خاصیت خون اژدها را کشف کند که بسیار باارزش بود. در چند سال بعد دامبلدور با گریندل والد، سیاه ترین جادوگر جهان در آن زمان به مبارزه تن به تن پرداخت و توانست او را دستگیر کند. این کار بسیار مهم بود زیرا در تمام اعصار تا آن زمان جادوگری مثل گریندل والد ظهور نکرده بود. پس از آن دامبلدور به شهرت زیادی رسید و استاد درس تغییر شکل در هاگوارتز شد. همچنین مقاله های مهمی همچون معجون ساز واقعی و نام تغییرشکل امروز در روزنامه جادوگری پیام امروز نوشت. دامبلدور چند سال بعد به مقام مدیریت هاگوارتز رسید. به دلیل مهارت های فوق العاده او، سه بار مقام وزارت سحر و جادو به او پیشنهاد شد اما او به دلایلی نپذیرفت. او کسی بود که به تام ریدل ( لرد ولدمورت ) اطلاع داد که یک جادوگر است. با اینکه تام ریدل باهوش و مورد علاقه ی بسیاری از استادان بود، دامبلدور به او اعتماد کافی نداشت. حدود سه سال بعد تام ریدل که یکی از ممتاز ترین دانش اموزان اسلیترینی بود نام لرد ولدمورت را برای خود انتخاب و با تشکیل گروه مرگ خوارها با دوستانش در هاگوارتز، به استفاده از جادوی سیاه پرداخت و به سیاه ترین جادوگر هزاره اخیر بدل شد. در زمان قدرت ولدمورت ( لرد سیاه ) ، هاگوارتز به دلیل وجود دامبلدور در آنجا، امن ترین مکان در دنیای جادوگری بود. اولین حضور دامبلدور در اولین سکانس فیلم هری پاتر و سنگ جادو بود یعنی هنگامی که دامبلدور هری پاتر را جلوی خانه دورسلی ها ( خاله و شوهر خالهٔ هری ) گذاشت. ده سال بعد که هری پاتر به هاگوارتز آمد دامبلدور هنوز مدیر هاگوارتز بود.
wiki: آلبوس دامبلدور