البته = ناگفته نماند
الوِدَه:داگ است، آماج است:البته
غُماج؛آماج است. خماج هم می گویند.
در لری بختیاری
الا سهتی:البته
حتما
تو گویش شیراز به جای البته میگن آ بله و نشون میده که البته همون آ بله پارسیه که تو گویش شیرازی نمود پیدا میکنه و کوچک شده آها بله هست شما اگه دوست داشتین آها بله شیرازی بگین اگرم نخواستین بله اگر بگین
... [مشاهده متن کامل] پارسی زبون پر واژه ای هست تردید نکنین هرگز در برابر زبان ها دیگه دچار کم واژگی نمیشه دامنه گسترده واژگانی داره تا دلتون بخوان بی سر سوزنی بیگانه گویی میتونم تا فردا روز براتون پارسی سره روون و کاربردی بنویسم
البته آمیخته واژه ها بله اگر در فارسی هست به جای البته بگید بله اگر برای نمونه میخواین بگین البته که کار درستیه بگین بله که کار درستیه
واژه البته
معادل ابجد 438
تعداد حروف 5
تلفظ 'albat[t]e
نقش دستوری قید
ترکیب ( قید ) [عربی: البتَة ( = ال بتَّة ) ]
مختصات ( اَ بَ تِّ ) [ ع . البتة ] ( ق . )
آواشناسی 'albatte
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی معین
Rather!
British English spoken old - fashioned used to agree with someone
✍️ by all means
✅ با کمال میل ☺️
✅ البته ☺️
✅ صد البته ☺️
✅ حتما ☺️
✅ چرا که نه ☺️
✅️ با تمام وجود ☺️
✅ به روی چشم ☺️
✅ صاحب اختیاری ☺️
وتژهکام ناکام در پارسی تاجیکستان یا افغانستان ( حضور ذهن ندارم ) بهره برده میشه و کاملا درسته اما با گویش ما در حال حاضر هماهنگی نداره و از دیپ لفظ هم ممکنه معنای دیگری رو روانه کنه به ویژه که مردم عادی نیز همه با پارسیسره اشنا نیستند
حتما ، بدون شک ، مسلما
برابر پارسی سره. . . البته . . . میشه : کام ناکام
دوستان، دوستان
من یک زمانی طلبه بودم ( اگرچه سپس دوباره آخوندها را رها کردم و به مردم بازگشتم ) و با نوشته های زبان تازی بسیار کارکرده ام، در نوشته هایی چون: حاشیه ی ملاعبدالله و. . . البته به معنی: براستی، بی گمان. . . بسیار بکاررفته است.
بوس به همه ی شما مردم ایران که دوستتان دارم.
این در کتاب های قرن یکم هجری هم آمده، و ریشه عربی داره بتّ
بعنوان مثال در کتاب سلیم بن قیس الهلالی:
لَوْ قَالُوا لِی نَقْتُلُکَ اَلْبَتَّةَ لاَمْتَنَعْتُ مِنْ قَتْلِهِمْ إِیَّایَ
دوست عزیز آقای علی باقری
خودتون میگین هندو اروپایی ؟!
بعد میگید لغت ایرانی؟!
البته که البته عربی هست
Sure
برای نمونه من بخوام بگم
البته اگر مخ داشتند
بجای واژه البته برابر پارسیش چی و میتونم بکار ببرم
ممنون میشم بگید دوستان
ال بت. ال بت ده ( البته ) . . . این واژه تورکی است. با کلمه ی بللی ( آشکار ) . و بلی ( بل لی دی ) مترادف است. و شعر ال بت ده یریوی سالیم دربت ده این موضوع را آشکار می کند.
بیگمان، بیگمان و گفتگو
از دید من، همه ی برابرهای پارسی یاد شده در بالا جز �بیگمان� نادرستند. �بیگمان� که آن را برای پایور نمودنِ بیش تر همراه با �بی گفتگو� ( بیگمان و گفتگو ) نیز می توان بکار برد ـ با آنکه چندان بایسته نیز نیست ـ برابر باریکِ واژه ی �البته� است. آنچه آقای علی باقری در بالا آورده اند نیز چشمگیر و شایان درنگ است؛ گرچه بگمانم به بررسی باز هم بیش تر و باریک تری نیازمند است.
... [مشاهده متن کامل] در آینده نزدیک
درواقع
لغت ایرانی البته به معنای "بطورحتم" را در زبان باسک به شکل alafede و در معنایcertainly for sure indeed به کار میبرند. لغت شناسان اروپایی میگویند در لغت البته ریشه پیشاهندواروپایی al به معنای رشد grow است و fede را همریشه با لغت faith به معنای ایمان باور اعتماد belief trust میدانند.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: آیا تو رانندگی بلدی؟ البته ( مطمئن باش ) که بلدم.
ب - معنای دوم لغت ایرانی البته→اربته همانا "علاوه بر این" "وهمچنین" "اضافه بر این" است همانطور که آنرا در زبان باسک به شکل orobat ( اورو=هر بت=یک ) در معنای likewise به کار میبرند.
مثال: او از کار برکنارشده، البته - اربته - اربت - البت ( اضافه کنم ) اینو پدرش نمیداند.
*منبع : ( فرهنگ لغت انگلیسی - باسک، تألیف گورکا ، اولستیا ، لیندا وایت. )
اره allbe it هستش بعد عربا میرن از این جمله برا خودشون مصدر میسازن و کلمات بتاتا و غیره ، یچی بگین با عقل جور بت یه کلمه مصدر عربیه اول تحقیق کنین بعد تز بدین
برخی به نادرستی گمان میکنند این واژه از عربی امده، ولی چنین نیست. این واژه از انگلیسی Albeit که خود از All be it است به پارسی امده و اگر عرب ها هم این واژه را به کار می برند همان واژه لاتین است که ه دو نقطه عربی به اخر ان افزوده اند. البت، البته
این واژه عربی نیست. این واژه از انگلیسی Albeit که خود از All be it است به پارسی امده.
با توجه به این که، با عنایت به این که، با نظر به این که.
certainly
( = بی شک، قطعا، مسلما ) این واژه عربی است و پارسی جایگزین این هاست: دویتا devitâ ( سنسکریت: dvitâ ) یواکم yavâkem ( اوستایی ) تاشتیک tâŝtik ( پهلوی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)