[ویکی نور] البابیون و البهائیون، نوشته همایون همتی، کتابی است به زبان عربی درباره بابیت و بهائیت. نویسنده، در این کتاب با نگاه انتقادی احکام این فرقه ها را بیان می کند.
کتاب، با مقدمه مؤلف آغاز گردیده و مطالب اصلی در ذیل عناوین متعدد و متنوع بیان شده است. منابع مورد استفاده نویسنده عبارتند از: قرآن کریم، شیعه در اسلام سید محمدحسین طباطبایی، هدایت در قرآن عبدالله جوادی آملی، تاریخ یعقوبی، مهدی موعود علی دوانی، ارمغان استعمار سید محمد محمدی اشتهاردی، بهائیت چه می گوید جواد تهرانی، محاکمه و بررسی، تفسیر نمونه و کتاب های درجه اول خود بابیان و بهائیان، مانند: المبین، البیان، الأقدس و...
نویسنده در مقدمه، بهائیت را اساسا جزء شرایع دینی به حساب نمی آورد؛ زیرا صدور احکام مخالف عقل و وجدان از شریعت های آسمانی محال است.
او حتی بهائیت را از فرقه های صوفی نیز نمی داند؛ زیرا بزرگان این مرام ساختگی به خاطر اهداف سیاسی در آغوش قوای استعماری جا خوش کرده اند و این با ذات حقیقت جوی عرفان ناسازگار است.همایون همتی می نویسد: سعی من این است که تحلیل برخی مارکسیست ها (بر اساس تحلیل های دیالکتیکی و ماتریالیسم تاریخی) مبنی بر ظهور بهائیت به عنوان تحولی اجتماعی و دینی انقلابی را از ذهن عوام الناس خارج کنم. وی در این کتاب اجمالا بهائیت را نقد کرده، ولی بحث تفصیلی از معایب و مشکلات بهائیان را به فرصتی دیگر موکول می کند.
مصنف، ضمن بیان اینکه زندگی انسانی به حیات مادی او منحصر نمی شود، تعریفی از دین ارائه می دهد و ضمن اشاره به این نکته که انسان محتاج هدایت است، وجود دین و هدایت دینی را برای او امری لازم و ضروری می شمارد. او هدایت را به دو نوع ثابت و سیال تقسیم می کند و از ضرورت وجود هدایت تشریعی برای وی سخن می گوید و متذکر می شود که همواره در کنار ادیان آسمانی، ادیانی ساختگی و دروغین پدید آمده اند.
کتاب، با مقدمه مؤلف آغاز گردیده و مطالب اصلی در ذیل عناوین متعدد و متنوع بیان شده است. منابع مورد استفاده نویسنده عبارتند از: قرآن کریم، شیعه در اسلام سید محمدحسین طباطبایی، هدایت در قرآن عبدالله جوادی آملی، تاریخ یعقوبی، مهدی موعود علی دوانی، ارمغان استعمار سید محمد محمدی اشتهاردی، بهائیت چه می گوید جواد تهرانی، محاکمه و بررسی، تفسیر نمونه و کتاب های درجه اول خود بابیان و بهائیان، مانند: المبین، البیان، الأقدس و...
نویسنده در مقدمه، بهائیت را اساسا جزء شرایع دینی به حساب نمی آورد؛ زیرا صدور احکام مخالف عقل و وجدان از شریعت های آسمانی محال است.
او حتی بهائیت را از فرقه های صوفی نیز نمی داند؛ زیرا بزرگان این مرام ساختگی به خاطر اهداف سیاسی در آغوش قوای استعماری جا خوش کرده اند و این با ذات حقیقت جوی عرفان ناسازگار است.همایون همتی می نویسد: سعی من این است که تحلیل برخی مارکسیست ها (بر اساس تحلیل های دیالکتیکی و ماتریالیسم تاریخی) مبنی بر ظهور بهائیت به عنوان تحولی اجتماعی و دینی انقلابی را از ذهن عوام الناس خارج کنم. وی در این کتاب اجمالا بهائیت را نقد کرده، ولی بحث تفصیلی از معایب و مشکلات بهائیان را به فرصتی دیگر موکول می کند.
مصنف، ضمن بیان اینکه زندگی انسانی به حیات مادی او منحصر نمی شود، تعریفی از دین ارائه می دهد و ضمن اشاره به این نکته که انسان محتاج هدایت است، وجود دین و هدایت دینی را برای او امری لازم و ضروری می شمارد. او هدایت را به دو نوع ثابت و سیال تقسیم می کند و از ضرورت وجود هدایت تشریعی برای وی سخن می گوید و متذکر می شود که همواره در کنار ادیان آسمانی، ادیانی ساختگی و دروغین پدید آمده اند.
wikinoor: البابیون_و_البهائیون