الانان

لغت نامه دهخدا

( آلانان ) آلانان. ( اِخ ) نام آلان است ، چون خزران نام خزر : و هرگز هیچکس در آن زمین [ روس ] نرسیده مگر گشتاسف بفرمان پدرش لهراسف در آن وقت که کیخسرو او را بخزران و آلانان فرستاد. ( مجمل التواریخ ).
الانان. [ اَ ] ( اِخ ) الان. اران. سرزمین الان :
الانان و غز گشت پرداخته
شد آن پادشاهی همه تاخته.
فردوسی.
بخواند و بسی پندها دادشان
براه الانان فرستادشان.
فردوسی.
به ایرانیان گفت الانان و هند
شد از بیم شمشیر ما چون پرند.
فردوسی.
کشیدند لشکر بدشت نبرد
الانان و دریا پس پشت کرد.
فردوسی.
رجوع به الان و اران و آلان شود.

فرهنگ فارسی

( آلانان ) نام آلان است
الان اران .

پیشنهاد کاربران


دکتر کزازی در مورد واژه ی "الان " می نویسد : ( ( الان میتواند بودکه ریختی از اَران باشد که خود ریختی است از اِران ērān پهلوی و" ایران" پارسی ) )
( ( کشیدند لشکر به دشت نبرد
الانان و دریا پس پشت کرد ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص ۳۷۱. )

بپرس