الانان. [ اَ ] ( اِخ ) الان. اران. سرزمین الان :
الانان و غز گشت پرداخته
شد آن پادشاهی همه تاخته.
فردوسی.
بخواند و بسی پندها دادشان براه الانان فرستادشان.
فردوسی.
به ایرانیان گفت الانان و هندشد از بیم شمشیر ما چون پرند.
فردوسی.
کشیدند لشکر بدشت نبردالانان و دریا پس پشت کرد.
فردوسی.
رجوع به الان و اران و آلان شود.