الاخون والاخون کردن


معنی انگلیسی:
expatriate, uproot

پیشنهاد کاربران

الاخون والاخون کردن: [اصطلاح] آواره کردن، بی خانمان کردن، بی سروسامان کردن، خانه بدوش کردن ، دربدرکردن
( ( پاها را گذاشت زمین وتکیه داد به پشت صندلی . "غیر از اینکه باز حمید به مادرت گله کند که آرزو بداخلاق شده ومادرت بیافتد به جانت که خواهر زاده عزیزم را آلاخون والاخون کردی . آیه نق بزندکه بابای نازنینم را ازمن جدا کردی وـــــــــــــ ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 15 . ) )

بپرس