[ویکی نور] «الاختلاف فی اللفظ و الرد علی الجهمیة المشبهة»، اثر ابو محمد کاتب دینوری معروف به ابن قتیبه 213-276ق/ 828-889م است که به زبان عربی، پیرامون کلام سلفیه نوشته شده است.
کتاب حاضر، رساله ای است مختصر که در 20 بخش تنظیم گشته است. موضوع هایی که در این کتاب مورد بحث قرار گرفته، به طور کلی اینهاست: قدر، تشبیه، خلق قرآن، رؤیت خداوند، عرش الهی و بررسی احادیث مختلف در این باب. انبوهی از اطلاعات موجود در تأویل مختلف الحدیث و حتی بسیاری از عبارات آن عیناً در این کتاب تکرار شده است.
بخش اول کتاب، در باره اهمیت این کتاب بحث نموده است.
مبارزه ابن قتیبه با معتزله و جهمیه و دیگر فرقه هایی که کلام و فلسفه را مایه کار خود قرار می دادند، موجب گردید که وزیر متوکل وی را به قضای دینور برگمارد. در بسیاری از آثار او، خاصه تأویل مختلف الحدیث، مبارزه تند و آشکاری برضد معتقدان به رأی و به خصوص ابو حنیفه پدیدار است. وی استحسان و قیاس را نیز به شدت رد می کند و معتقد است که آنها سرانجام انسان را به بدعت می کشانند. این مطالب در بخش دوم کتاب به چشم می خورد.
در بخش سوم می خوانیم: ابن قتیبه در پی شیخی از اهل حدیث می گشت تا نزدش علم بیاموزد و او را مقتدای خود سازد. در آن روزگار، ابن راهویه(د 238ق852/م) که از مرو برخاسته بود و در نیشابور می زیست، شهرتی فراگیر داشت. از آثار ابن قتیبه چنین برمی آید که از میان همه دانشمندان سده 3ق9/م تنها کسی را که می توان به راستی، شیخ و استاد او به شمار آورد، همین ابن راهویه است. به همین جهت، به رغم سکوت منابع در باره پیوند استاد و شاگرد، معاصران، معتقدند که وی پیش از وفات ابن راهویه؛ یعنی زمانی که خود بیست یا بیست و چند سال بیش نداشته است، به نیشابور رفته و پس از وفات ابن راهویه به بصره بازگشته است.
کتاب حاضر، رساله ای است مختصر که در 20 بخش تنظیم گشته است. موضوع هایی که در این کتاب مورد بحث قرار گرفته، به طور کلی اینهاست: قدر، تشبیه، خلق قرآن، رؤیت خداوند، عرش الهی و بررسی احادیث مختلف در این باب. انبوهی از اطلاعات موجود در تأویل مختلف الحدیث و حتی بسیاری از عبارات آن عیناً در این کتاب تکرار شده است.
بخش اول کتاب، در باره اهمیت این کتاب بحث نموده است.
مبارزه ابن قتیبه با معتزله و جهمیه و دیگر فرقه هایی که کلام و فلسفه را مایه کار خود قرار می دادند، موجب گردید که وزیر متوکل وی را به قضای دینور برگمارد. در بسیاری از آثار او، خاصه تأویل مختلف الحدیث، مبارزه تند و آشکاری برضد معتقدان به رأی و به خصوص ابو حنیفه پدیدار است. وی استحسان و قیاس را نیز به شدت رد می کند و معتقد است که آنها سرانجام انسان را به بدعت می کشانند. این مطالب در بخش دوم کتاب به چشم می خورد.
در بخش سوم می خوانیم: ابن قتیبه در پی شیخی از اهل حدیث می گشت تا نزدش علم بیاموزد و او را مقتدای خود سازد. در آن روزگار، ابن راهویه(د 238ق852/م) که از مرو برخاسته بود و در نیشابور می زیست، شهرتی فراگیر داشت. از آثار ابن قتیبه چنین برمی آید که از میان همه دانشمندان سده 3ق9/م تنها کسی را که می توان به راستی، شیخ و استاد او به شمار آورد، همین ابن راهویه است. به همین جهت، به رغم سکوت منابع در باره پیوند استاد و شاگرد، معاصران، معتقدند که وی پیش از وفات ابن راهویه؛ یعنی زمانی که خود بیست یا بیست و چند سال بیش نداشته است، به نیشابور رفته و پس از وفات ابن راهویه به بصره بازگشته است.