ال عراق

لغت نامه دهخدا

( آل عراق ) آل عراق. [ ل ِ ع ِ ] ( اِخ ) نام سلسله ای از ملوک پیش از اسلام خوارزم.و این سلسله نسب خود بکیخسرو می پیوسته اند و تا زمان سامانیان شبه قدرت و نفوذی در خوارزم داشته اند. آخرین آنان ابوعبداﷲ محمدبن احمدبن محمدبن عراق است که ابوریحان از او به شهید تعبیر می کند. و پدر او احمد،تقویم سنین و شهور اهل خوارزم را اصلاح کرده است. انقراض این خاندان ظاهراً سلطان محمود غزنوی بوده است.

فرهنگ فارسی

( آل عراق ) نام سلسله از ملوک پیش از اسلام خوارزم

دانشنامه آزاد فارسی

آل عراق. آلِ عِراق (قرون ۵ تا ۷ق)
(یا: حکام قدیم خوارزم؛ خوارزمشاهان قدیم) از امرای خوارزم. آنان خاندانی ایرانی نژاد و اصیل خوارزم بودند که نسب خود را به پادشاهان ساسانی می رساندند و در سرزمین های واقع در شرق رودخانۀ جیحون فرمانروایی می کردند. پایتخت آنان شهر کاث (کات) بود و نیاکان آنان پیش از اسلام بر سرزمین خوارزم و اطراف آن حکومت می کردند و خود را از فرزندان کیخسرو می دانستند. از امرای بزرگ این خاندان ابوسعید احمد و پسرش ابوعبدالله محمد است که با قتل او در ۳۸۵ق به دست مأمون بن محمد عمر این خاندان نیز به پایان رسید. از رجال برجستۀ آل عراق ابونصر عراقی است که استاد ابوریحان بیرونی به شمار می رفته که خود در ریاضیات تألیفات و در نقاشی مهارت داشت.

پیشنهاد کاربران

بپرس