ال سامان

لغت نامه دهخدا

( آل سامان ) آل سامان. [ ل ِ ] ( اِخ ) نام سلسله ای از سلاطین اسلامی ایران منسوب به سامان نامی ، از نجبا و بزرگان بلخ که نسب او ببهرام چوبینه می پیوسته است :
از آن چندان نعیم این جهانی
که ماند از آل ساسان وآل سامان ؟...
مجلّدی گرگانی.
هیچکس از آل سامان باسیاست تر از وی نبود. ( تاریخ بخارای نرشخی ).
سامان در خدمت اسدبن عبداﷲ حکمران خراسان دین بهی را ترک گفته مسلمانی پذیرفت. فرزند او اسد صاحب چهار پسر موسوم بالیاس و یحیی و احمد و نوح بود. مأمون خلیفه در 204 هَ.ق. الیاس را حکومت هرات و یحیی را امارت چاچ و احمد را فرمانروائی فرغانه و نوح را ولایت سمرقند داد. نصر پسر احمد پس از مرگ پدر از دست مأمون خلیفه بسمرقند فرمانروائی یافت و در 275 اسماعیل پسر کوچک احمد برادر خویش نصر را خلع کرد و بجای او نشست و بامر معتضد خلیفه بجنگ صفّاریان پرداخت و سلطنت آنان را برانداخت. خلیفه بپاس این خدمت فرمانروائی ماوراءالنهر و خراسان و طبرستان را بدو سپرد و او پس از استقرار، تمام ترکستان را فتح و تسخیر کرد. جانشین او پسرش احمد است و مدت امارت او پنج سال و چهار ماه بود و پس از او حکومت به نصر ثانی انتقال یافت و او سی سال و سه ماه حکم راند، و بعد پسرش نوح بمقام پدر رسید و حکمرانی او دوازده سال کشید و خلف او عبدالملک بن نوح است و او هفت سال و شش ماه فرمان راند. سپس منصور اول بن نوح بجای او نشست و پادشاهی او یازده سال دوام یافت و متعاقب او نوح بن منصور بسلطنت رسید و بیش از یک سال و هفت ماه نپائید و پس از او منصور ثانی پسر نوح ثانی بجای پدر قرار گرفت و قریب دو سال سلطنت راند و از پی او عبدالملک ثانی بن نوح ثانی برادر منصور مستقرّ گشت و هشت ماه ببود و بزمان او سلسله سامانی در سال 389 هَ.ق. منقرض گردید و ابوابراهیم منتصربن نوح تا 395 در طلب ملک از دست رفته کوشش و جنگ میکرد. این سلسله را امرای ایلک خانی و محمود غزنوی منقرض کردند.

فرهنگ فارسی

( آل سامان ) نام سلسله از سلاطین اسلامی ایران منسوب به سامان

پیشنهاد کاربران

بپرس