اقویاء

لغت نامه دهخدا

اقویاء. [اَق ْ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ قَوی . ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). نیرومندان. رجوع به قوی شود.

پیشنهاد کاربران

اهل شوکت ؛ خداوندان قوت و قدرت. ( ناظم الاطباء ) .

بپرس