اقوم
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت ) راست تر.
فرهنگ معین
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی أَقْوَمُ: راست تر-استوارتر
ریشه کلمه:
قوم (۶۶۰ بار)
«أَقْوَم» از مادّه «قیام» گرفته شده است; و از آنجا که انسان هنگامی که می خواهد فعالیت پی گیری انجام دهد، قیام می کند و به کار می پردازد، از این نظر، «قیام» کنایه از حسن انجام امور و آمادگی برای فعالیت آمده است. ضمناً، «استقامت» که از همین ماده گرفته شده و «قیم» که آن هم از این ماده است به معنای صاف، مستقیم، ثابت و پا بر جا است. و از آنجا که «أَقْوَم» «افعل تفضیل» است; به معنای صاف تر، مستقیم تر و پابرجاتر می آید. و به این ترتیب مفهوم آیه فوق چنین است: «قرآن به طریقه ای که مستقیم ترین، صاف ترین و پابرجاترین طرق است، دعوت می کند». و «قیل» به معنای «سخن گفتن» است که در اینجا اشاره به ذکر خدا و تلاوت قرآن است.
ریشه کلمه:
قوم (۶۶۰ بار)
«أَقْوَم» از مادّه «قیام» گرفته شده است; و از آنجا که انسان هنگامی که می خواهد فعالیت پی گیری انجام دهد، قیام می کند و به کار می پردازد، از این نظر، «قیام» کنایه از حسن انجام امور و آمادگی برای فعالیت آمده است. ضمناً، «استقامت» که از همین ماده گرفته شده و «قیم» که آن هم از این ماده است به معنای صاف، مستقیم، ثابت و پا بر جا است. و از آنجا که «أَقْوَم» «افعل تفضیل» است; به معنای صاف تر، مستقیم تر و پابرجاتر می آید. و به این ترتیب مفهوم آیه فوق چنین است: «قرآن به طریقه ای که مستقیم ترین، صاف ترین و پابرجاترین طرق است، دعوت می کند». و «قیل» به معنای «سخن گفتن» است که در اینجا اشاره به ذکر خدا و تلاوت قرآن است.
wikialkb: أَقْوَم
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید