اقوا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] نیازمند شدن، محتاج شدن.
۳. [قدیمی] در جای خشک و خالی فرود آمدن.
۴. [قدیمی] تمام شدن توشه، بی توشه شدن.
دانشنامه آزاد فارسی
اِقْوا
(در لغت به معنی بازکردن ریسمان) اصطلاحی در قافیه. اختلاف میان حرکاتِ حذو و توجیه است، مانند اختلاف مصوّت پایانی دو کلمۀ «دَرد» و «دُرد»: مرا چون شراب است داروی دَرد/اگر صاف نبود به من دار دُرد. اقوا از عیوب قافیه است.
(در لغت به معنی بازکردن ریسمان) اصطلاحی در قافیه. اختلاف میان حرکاتِ حذو و توجیه است، مانند اختلاف مصوّت پایانی دو کلمۀ «دَرد» و «دُرد»: مرا چون شراب است داروی دَرد/اگر صاف نبود به من دار دُرد. اقوا از عیوب قافیه است.
wikijoo: اقوا
پیشنهاد کاربران
محتاج شدن