اقهار. [اِ ] ( ع مص ) صاحب یاران مقهور گردیدن. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). || ناکام و مقهور یافتن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( تاج المصادر ). || ذلیل و خوار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بحال مقهوری گشتن. ( تاج المصادر بیهقی ).