اقناب. [ اِ ] ( ع مص ) بچهل رسیدن عدد اسبان. ( منتهی الارب ). صاحب مقنب شدن قوم. || پنهان شدن از بیم غریم یا از ترس سلطان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).