مخالف ساکن
پیرو و تابع یا وابسته
مثلا شهر های اقماری تهران : شهر های کوچک و شهرک های اطراف تهران
[منسوب به قمر و ریز ریز و کوچک کوچک]
مثلا شهر های اقماری تهران : شهر های کوچک و شهرک های اطراف تهران
[منسوب به قمر و ریز ریز و کوچک کوچک]
جانبی
دوشیفت گردون یاسه شیفت گردون
اقماری یعنی ۳ یا ۲ هفته مُدام سره کار بودن و ما بقیه ی ماه را در کنار خانواده بودن
ترددی
اضافی
1 - اقماری میشه جمع قمر یعنی قمرها
2 - در کارهایی که دوهفته سرکار باشی و یک هفته استراحت یا یک هفته کار یک هفته استراحت رو هم میگن اقماری
2 - در کارهایی که دوهفته سرکار باشی و یک هفته استراحت یا یک هفته کار یک هفته استراحت رو هم میگن اقماری
تلخ تر از زهر
معنای "تلخ تر از زهر" را برای کلمه ی" اقماری" پیشنهاد می دهم
اقماری یعنی در بهترین حالت دو هفته در کنار خانواده و دوهفته سرکار باشی ولی همه ما اینگونه نیستیم. برخی دوهفته سرکار و یک هفته استراحت و برخی سه هفته کار و یک هفته استراحت دارند.
( اَ ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ قَمَر. 1 - ماه ها، سیارات کوچکی که به دور یکی از سیارات می گردند. 2 - در فارسی ، کشورهای ضعیفی که از نظر سیاسی پیرو کشورهای قوی تر می باشند.
معنی اقماری در ترکیب جانوران اقماری ، ثبت در واژه نامه
دوره های کاری مداوم به شیوه دو هفته کار و دو هفته استراحت
پیرو، وابسته
تابعه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)