اقلال

لغت نامه دهخدا

اقلال. [ اِ] ( ع مص ) کم کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اندک کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || اندک یافتن چیزی را. || اندک آوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || بلند کردن و برداشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ترجمان القرآن ). || برداشتن توانستن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || بی چیز و درویش شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( ترجمان القرآن ). || فسره و لرزه گرفتن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || کمی دولت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). درویشی. ( غیاث اللغات ). || گویند: اَقل َّ رجل ٌ یقول ذلک الا زید؛ یعنی سوای زید کسی چنین گفتن نتواند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - کاستن . ۲ - (مص ل . ) بی چیز شدن .

فرهنگ عمید

بی چیز شدن، درویش و مستمند شدن، درویشی، تهی دستی.

پیشنهاد کاربران

بپرس