اقعام

لغت نامه دهخدا

اقعام. [ اِ ] ( ع مص ) بلند برآمدن آفتاب. || گزیدن مار و هلاک ساختن. || بیمار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

بلند بر آمدن آفتاب

پیشنهاد کاربران

بپرس