اقضی

لغت نامه دهخدا

اقضی. [ اَ ضا ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از قضا. قاضی تر و اعلم باحکام قضاوت.
- اقضی القضاة [ اقضی القضات ] ؛ قاضی تراز قاضیان ، یعنی آن قاضی که در مرتبه قضا بالاتر ازقاضیان باشد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). این مقام مقامی پست تر از مقام قاضی القضاة بوده است. ( تجارب السلف ص 329 ) :
اقضی القضاة حجةالاسلام زین دین
کاثار مجد او چو ابد باد مستدام.
خاقانی.
ای بسا کوردل که از تعلیم
گشت اقضی القضاة هفت اقلیم.
نظامی.
و رجوع به قاضی القضاة در همین لغت نامه شود. || حکم کننده تر. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). باحکم تر. بافرمان تر. ( ناظم الاطباء ). || کاربرتر. ( یادداشت مؤلف ): اقضی من الدرهم.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کاربرتر کارگزارتر .

پیشنهاد کاربران

أَقْضَی" [قضی‏]: اسم تفضیل از قاضی بمعنای کُشنده است.
�سَمٌ‏ قاضٍ‏�: زهر کُشنده.

بپرس