اقصی نقاط


برابر پارسی: سرتاسر، سرتاسر، سرتاسر، سرتاسر

معنی انگلیسی:
corners, outmost

پیشنهاد کاربران

از نوشتهٔ آقای �رضا� اگر چه مدتها گذشته، اما برای بقیه که این نوشته ها رو می خونن میگم. وقتی میگن �اقصیٰ نقاط کشورم�، یعنی حتی دورترین نقاط کشورم و وقتی به دورترین نقاط اشاره میشه، خودبخود مفهومی از فراگیر بودن و همگان را در بر گرفتن و همه گیری فهم میشه که اونوقت از اون میشه به �جای جای کشورم� تعبیر کرد، و الا واژهٔ �اقصیٰ� به خودی خود هرگز معنی نقطه به نقطه و جای جای نمیده. اقصی بر وزن افعی اسم تفضیله که در معانی دور، دورتر و دورترین به کار میره. به طور مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

از اقصی نقاط جهان=از دوردست ترین نقاط جهان
مشرق اقصیٰ=خاور دور، دورترین جای شرق، در مقابل مشرق اَدنیٰ.
مغرب اقصیٰ=باختر دور، دورترین جای از مغرب.
در اقصای عالم بگشتم بسی
به سر بردم ایام با هر کسی
سعدی
این توهم همه چیزدانی و دربارهٔ همه چیز نظر دهی ما ایرانی های جهان سومی که به پایان می رسه معلوم نیست. .

اقصی نقاط یعنی همه ی جاها
گوشه های، گوشه گوشه ی
همه جا، هر جا
( اقصی ) کلمات که به دلخواه ما معناپیدانمی کنند، برای یافتن معنای واژه هابایدبه فرهنگ لغت مراجعه کردویا ریشه شناسی کرد.
اقصی یعنی دورترین جاومونث آن قصوی است. غایت ونهایت
دورتادور بخشها
سرتاسر بخشها
عزیزانم دورتر نیست معنیست
اقصی نقاط یعنی جای جای نقطه به نقطه
مثلا وقتی میگن اقصی نقاط کشورم دوست دارم
یعنی؟ جای جای کشور م رو دوست دارم نقطه ب نقطه ی وطنم محبوب منه
همه نقاط . دورتادور مکانی یا سرزمینی . کل جاها
دورترین نقاط

بپرس