اقصای

فرهنگ فارسی

دورکردن، راندن، دورفرستادن، جمع قاصی و قصی به معنی دور

پیشنهاد کاربران

رفیقانم سفر کردند هر یاری به اَقْصایی
خلاف من که بگرفته است دامن در مُغیلانم
دور دست، مکانی دیگر، به دور از من.

بپرس