لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
عملیات، اقدامات، شرح مذاکرات
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
به ڕای من اقدامات لە فارسی مانای هەنگاۆهەڵگیریاگەگان ، هەنگاۆەنریاوەگان
اقدامات =هەنگاوهەڵگیریاگەگان ، هەنگاوە نریاوەگان ، هەنگاوەگان
اقدامات =هەنگاوهەڵگیریاگەگان ، هەنگاوە نریاوەگان ، هەنگاوەگان
تمهیدات
اِقدامات: ١. گامبرداریها، گامگذاریها؛ گامها؛ کوششها؛ پیشرویها ٢. کنشها، کارها، رفتارها ٣. دلیریها ۴. آغازها، پرداختنها، دست - بەکارشدگیها، پاپیشگذاریها؛ راهکارها، راەچارها، راهبردها
نیازها، پیش نیازها
ملزومات
مراحل، مقدمات، شرط ها
اقدامات
جمع اقدام ، کارها
آماده سازی برای انجام کاری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)